اسلام و برقراری عدالت اجتماعی

واژه عدالت از ریشه "عدل" در معانی مختلفی به کار می رود. در یک معنی، عدالت به مفهوم متناسب و موزون بودن تعریف گشته است. موزون بودن در مقابل عدم تناسب و بی نظمی استعمال می شود. عدل …

واژه عدالت از ریشه "عدل" در معانی مختلفی به کار می رود. در یک معنی، عدالت به مفهوم متناسب و موزون بودن تعریف گشته است. موزون بودن در مقابل عدم تناسب و بی نظمی استعمال می شود. عدل در این معنی یعنی اینکه اجزا در موقعیت مناسب و به تعداد لازم در ارتباط با کل قرار گرفته و از تناسب و انتظام لازمه برخوردار است. همچنین عدل در مقابل واژه تبعیض و ظلم نیز کاربردهای فراوان دارد. از دیگر سو، رعایت مساوات از معانی دیگر عدالت به شمار می آید. رعایت مساوات یعنی اینکه همگان از موقعیت مساوی و یکسان برخوردار باشند.
استاد شهید مرتضی مطهری در باب معنی عدل بیان می دارد: "عدل یعنی رعایت حقوق افراد و دادن حق به صاحب حق و ظلم عبارت است از پایمال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران و این معنی حقیقی عدالت اجتماعی بشری است". باید اذعان داشت طبق اصل فطرت، انسان ها دارای قابلیت های متفاوتی می باشند. استعدادهای بشری یا فطری و یا اکتسابی اند. لذا بر این اساس می توان دو گونه حقوق در جامعه متصور گشت. نخست حقوقی که ناشی از استعدادهای فطری است و خلاقیت و استعداد فرد در آن بی تأثیر است. دوم حقوق ناشی از استعدادهای اکتسابی که با تلاش ، کوشش و مجاهدت دست یافتنی است. بی تردید تمایز گذاری در حقوق دسته نخست، بی عدالتی بوده و ظلم تلقی می شود. چرا که فرد در عدم برخورداری از استعدادهای فطری، کاهلی و قصوری نداشته است.
خداوند ضمن آیه ۱۶۶ سوره انعام می فرمایند: "خداوند برخی از شما را از حیث درجه بالای برخی دیگر برده است تا درباره آنچه به شما داده است آزمایشتان کند". امّا در حقوق ناشی از استعدادهای اکتسابی چون عامل جهد و تلاش تعیین کننده است، تمایز گذاری در این حقوق، لازمه رعایت عدالت می باشد. از رویکرد اسلامی، جهان هستی دارای تفاوت ها و اختلاف های ظاهری و درونی می باشد که همین تفاوت ها خود نشان از زیبایی هستی و تعادل در آن است. اجزای جهان با وجود این اختلاف های آشکار و نهان، دارای ارتباط و وحدت واقعی می باشد. لذا برای استحکام و بقای زندگی اجتماعی نیز می بایست از همین نظام ساری و جاری در جهان آفرینش که نمونه الهی است، ضمن الگوبرداری استمداد جسته و به رتق و فتق امور اجتماعی همت گماشت. یعنی با ایجاد تقسیم کاری بر مبنای استعدادها و قابلیت های فردی و جمعی به هماهنگی و تعادل اجتماع مساعدت نمود.
باید گفت جامعه اسلامی، جامعه ای آکنده از تساوی و برابری است. امّا لازمه عدالت وجود درجات بر مبنای استعداد و قابلیت است. چراکه اگر بین دانشمند و غیر عالِم و بین فعال و کاهل تفاوت نباشد، شاکله جامعه متعادل زیر سئوال رفته در نهایت به اضمحلال و نابودی کشیده خواهد شد. تبعیض، آن هنگام ناپسند و مضر محسوب می شود که بر اساس ارتباط های خونی و خویشاوندی، ثروت، زبان و... باشد. امّا ایجاد نظامی بر مبنای لیاقت، استعداد، قابلیت و تلاش علاوه بر اینکه عامل تحرک اجتماعی، سرزندگی و شادکامی است موجب پیشرفت، تعالی و تکامل جامعه می باشد.
شهید مطهری در این زمینه یادآوری می نماید: "جامعه اسلامی جامعه تساوی و برابری هاست. امّا نه تساوی منفی، بلکه تساوی مثبت. تساوی منفی یعنی حساب نکردن امتیازات طبیعی افراد و سلب امتیازات اکتسابی آنها برای برقراری برابری است. و تساوی مثبت یعنی ایجاد امکانات مساوی برای عموم و تعلق مکتسبات هر فرد به خودش و سلب امتیازات موهوم و زیستی". بنابراین در برقراری عدالت که مهم ترین هدف اسلام می باشد می بایست امتیازبندی های اجتماعی نیز بر مبنای ملاک های اسلامی چون علم، آگاهی، تقوا، مجاهدت، تلاش، قابلیت واستعداد های اکتسابی
پایه گذاری گردند تا بتوان ضمن ایجاد عامل نشاط اجتماعی به توازن و تعادل جامعه اسلامی نیز کمک نمود.

یعقوب نعمتی وروجنی