چند دوبیتی از علیرضا حکمتی

استان کرمانشاه یکی از مناطقی است که در چند دهه اخیر شاعران تاثیرگذار و جریان‌سازی را معرفی کرده است. از استاد محمدجواد محبت و زنده‌یاد استاد بهزاد کرمانشاهی گرفته تا جوانانی …

استان کرمانشاه یکی از مناطقی است که در چند دهه اخیر شاعران تاثیرگذار و جریان‌سازی را معرفی کرده است. از استاد محمدجواد محبت و زنده‌یاد استاد بهزاد کرمانشاهی گرفته تا جوانانی همچون بیژن ارژن، اصغر عظیمی مهر و محمدسعید میرزایی که هرکدام سهم ویژه‌ای در شعر چند دهه اخیر داشته‌اند.
علیرضا حکمتی یکی دیگر از پهلوانان شعر کرمانشاه است که البته بیشتر آثار او را در حوزه ادبیات کودک و نوجوان خوانده و شنیده‌ایم؛ هرچند او همچون دیگر همشهری‌اش بیژن ارژن، ذوق و استعداد ویژه‌ای هم در سرودن دوبیتی و رباعی دارد.
امروز و در آینه‌های روبه‌رو میزبان چند دوبیتی از علیرضا حکمتی هستیم؛ دوبیتی‌هایی که در برخورد نخست زبان صمیمی و ساده شاعرش بیشتر از هر مولفه دیگری خودش را به رخ می‌کشد، دوبیتی‌هایی که با صمیمیت زلال و سیالی که دارند مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
او در این دوبیتی‌هایش رویکردی عاشورایی دارد و سعی کرده در حداقل کلمات حس و عاطفه قوی شاعر از واقعه کربلا را برای مخاطب بیان کند.
اگرچه حکمتی نتوانسته از فضاها و تجربه‌های پیشین شاعران در این زمینه فراتر رود و به نوعی شاید بتوان گفت ما با دوبیتی‌های خوبی روبه‌رو هستیم که متاسفانه حداقل خلاقیت در آنها از سوی شاعر به کار گرفته شده است.
(۱)‌
بسوزان دفترم را از خجالت
غزل‌های ترم را از خجالت
تو بی‌سر باشی و... عمری چگونه
نگه دارم سرم را از خجالت
(۲)‌
نم اشکی به دل افروختم یا...
فقط چشمی به درها دوختم یا...
تمام خیمه‌ها؛ آتش به آتش
و من آتش گرفتم؟سوختم؟ یا...
(۳)‌
برای حضرت زینب
شبیه تو اسیرم، حق ندارم؟
از این غصه بمیرم، حق ندارم؟
شبیه خیمه می‌سوزد دل من
اگر آتش بگیرم، حق ندارم؟
(۴)‌
شبیه تو اسیرم، خیمه خیمه
از این غصه بمیرم، خیمه خیمه
دل من، خیمه خیمه هیزم تر
بگو آتش بگیرم، خیمه خیمه