ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

ابرهای تیره و تار جاهلیت، سراسر عربستان را فرا گرفته بود. کردارهای زشت و ناروا، جنگ‌های خونین، فرزندکشی و غارت،‌ هرگونه فضایل اخلاقی را از میان برده بود و جامعه عرب را در سراشیبی …

ابرهای تیره و تار جاهلیت، سراسر عربستان را فرا گرفته بود. کردارهای زشت و ناروا، جنگ‌های خونین، فرزندکشی و غارت،‌ هرگونه فضایل اخلاقی را از میان برده بود و جامعه عرب را در سراشیبی سقوط قرار داده بود. فاصله مرگ و زندگی بیش از حد کوتاه شده بود. دراین هنگام محیط تاریک عربستان با میلاد مسعود رسول گرامی اسلام (ص) روشن شد و از این راه مقدمات و سعادت یک ملت عقب افتاده پی‌ریزی گردید. طولی نکشید که شعاع این نور سراسر جهان را روشن ساخت و اساس یک تمدن الهی، انسانی را در تمام نقاط جهان پایه‌گذاری کرد و محیط زندگی عقلانی بشر را برای همیشه منور گردانید.
هنگام ولادت بنا به گفته مورخین ایوان کسری شکافت و چند کنگره آن فرو ریخت، آتش آتشکده فارس خاموش شد، دریاچه ساوه خشک گردید، بت‌های بتخانه مکه سرنگون شد و انوشیروان و موبدان خواب وحشتناکی دیدند. آن حضرت در سال ۵۷۰ میلادی در هفتم ماه ربیع‌الاول روز جمعه پس از طلوع فجر، چشم به جهان گشود. روز هفتم عبدالمطلب (ع) برای عرض سپاسگزاری به درگاه الهی، گوسفندانی قربانی کرد و گروهی را دعوت نمود و در آن جشن باشکوه که از عموم قریش دعوت شده بود نام فرزند خود را "محمد" گذارد. وقتی از او پرسیدند چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید، در صورتی که این نام در اعراب کم سابقه است، گفت خواستم در آسمان و زمین ستوده باشد."احمد" نام دیگر ایشان بود که مادرش آمنه (س) او را به این نام نامید.
القاب آن حضرت؛ رسول الله- رحمه اللعالمین- سید المرسلین- خاتم انبیا و ده‌ها لقب دیگر است که در کتب مختلف برای آن حضرت نوشته‌اند. رسم اعراب مکه بود که فرزندان را به دایه‌ها می‌سپردند تا کودکان را هم در هوای صحرا پرورش دهند و هم از بیماری وبای شهر مکه در امان باشند. علت اینکه او را به دیگر دایگان ندادند این بود که نوزاد، سینه هیچ یک از زنان شیر ده را نگرفت و سرانجام حلیمه سعدیه آمد و نوزاد، سینه او را مکید. در این لحظه وجد و سرور، خاندان عبدالمطلب را فرا گرفت.
▪ دوران جوانی:
ابوطالب گاهی او را به چوپانی و گاهی به تجارت همراه خود می‌برد. در سن پانزده سالگی در یکی از جنگ‌های قریش با طایفه هوازن که آن را حرب فجار می‌نامند شرکت داشت. کار او در جبهه رزم این بود که تیر به عموهای خود می‌رساند.
در دوران جوانی بیشتر در اندیشه خلقت موجودات و آفرینش این جهان بود و همیشه و همه جا مردم را از عادات زشت منع می‌کرد. ایشان در بازار مکه دید قماربازی مشغول قمار است، او در این قمار شتر و خانه مسکونی خود را باخت. آن روز با مشاهده این صحنه نتوانست در شهر مکه بماند، به کوه‌های اطراف پناه برد و پس از پاسی از شب به خانه بازگشت. پیمانی که عده‌ای از قریش برای دفاع از حقوق مظلومین بسته بودند با شرکت در این پیمان،‌حیات مظلومان را بیمه کرد و فرمود: من حاضر نیستم این پیمان را با شتران سرخ مو عوض کنم.
▪ سیره پیامبر اعظم (ص):
سیره پیامبر (ص) نشات گرفته از کلام وحی است. پیامبر به مصداق آیه "لاینطق عن الهوی" سخنی از روی هوی و هوس نگفته و عملی غیر از آنچه خداوند آن را به او فرمان داده انجام نداده است. سیرت او قرآن مجید است که خداوند درباره آن می‌فرماید: "ولوکان من عند غیرالله لوجد و افیه اختلافا کثیرا"
اگر جز از نزد خدا می‌بود هر آینه در آن دگرگونی بسیار یافته بودند. خشونت در او راه نداشت و هرگز کسی را دشنام نمی‌داد. هرگز کسی را نفرین نکرد، نه خشک بود که آشنایی با او مشکل باشد و نه آن‌قدر نرم که به بازیچه گرفته شود. با فقرا می‌نشست و با مساکین غذا می‌خورد. عطر را بسیار دوست می‌داشت و همیشه معطر بود و می‌فرمود عطر، سختی را آسان می‌کند.

رضا محسنی‌پور
منابع:
سبحانی- جعفر- فروغ ابدیت جلد اول
قمی- عباس- منتهی الآمال
عمادزاده- حسین- مجموعه زندگانی چهارده معصوم (ع)
احمدبن ابی یعقوب- تاریخ یعقوبی جلد دوم
چراغ چشم- عباس- سیره و کلام پیامبر اعظم (ص)