فرضیه پیدایش منظومه شمسی (فرضیه های کشندی و تصادم )

بر طبق فرضیه کشندی، که به فرضیه برخورد نیز معروف است، سیارات براثر کشندهای عظیمی به وجود آمدند که عبور ستاره ای دیگر ازنزدیکی خورشید، در آن ایجاد کرد. گازهای چگالی که از خورشید …

بر طبق فرضیه کشندی، که به فرضیه برخورد نیز معروف است، سیارات براثر کشندهای عظیمی به وجود آمدند که عبور ستاره ای دیگر ازنزدیکی خورشید، در آن ایجاد کرد. گازهای چگالی که از خورشید جدا شد دارای حرکتی در امتداد حرکت ستاره گذرنده بود. بخشی از ماده جدا شده را احتمالا این ستاره همراه خود برد. بخشی دیگر نیز مسلما به سطح خورشید بازگشت. قسمت سومی نیز وجود داشت که نیروی گریز از مرکز وارد بر آن به اندازه ای بود که برجاذبه گرانشی فایق آید. این قسمت سیارات متعدد را به وجود آورد. این فرضیه که در سال ۱۹۰۰ به وسیله فارست مولتن و تامس چمبرلین از دانشگاه شیکاگو پیشنهاد شد، در ابتدا نظریه خرده سیارات نامیده شد. این نامگذاری حاکی از آن است که نتیجه بلافصل عمل کشندی صرفا ایجاد سیاراتی خرد بود. این خرده سیارات با جذب ماده پراکنده حول و حوش خود منظومه ای از هشت سیاره شناخته شده را به وجود آوردند.
فرق فرضیه برخورد با فرضیه کشندی در این است که در فرضیه نخست برخورد خورشید و ستاره میهمان، در واقع یک تصادم بود.
انتقاد. محاسباتی که بر فرمول های بنیادی فیزیک مبتنی است نشان می دهد که هیچ یک از این دو فرضیه قابل قبول نیست. در اینجا نیز دشواری اصلی مربوط می شود به توزیع مشهود تکانه های زاویه ای، یعنی این که خورشیدفقط ۲ درصد و سیارات نزدیک ۹۸ درصد تکانه زاویه ای را دارند. استاد هنری نوریس راسل از دانشگاه پرینستون نتیجه گرفت که با هیچ فرضیه معقولی که به یک برخورد مربوط می شود نمی توان بیش از ده درصد از تکانه زاویه ای شناخته شده برای هر تن از جرم سیاره ای را توجیه کرد. علاوه بر این ها، احتمال تصادم بسیار اندک است. محاسبات حاکی از آن اند که در ۵ بیلیون سال گذشته حداکثر ده تصادم میان ۱۰۰ میلیون ستاره کهکشان ما روی داده است.