زندگی و اندیشه خواجه نظام الملک

ابو علی حسن بن علی، معروف به نظام الملک، در سال ۴۰۹ هـ.ق در یکی از روستا های طوس از توابع مشهد به دنیا آمد. وی که فرزند یکی از زمین داران و مأموران دریافت خراج دولتی به نام ابو الحسن …

ابو علی حسن بن علی، معروف به نظام الملک، در سال ۴۰۹ هـ.ق در یکی از روستا های طوس از توابع مشهد به دنیا آمد. وی که فرزند یکی از زمین داران و مأموران دریافت خراج دولتی به نام ابو الحسن علی بود، پس از اتمام تحصیلاتش به قصد یافتن شغل و مقام، نخست به دربار غزنویان و سپس به در بار سلاجقه رفت. اولین پست دولتی وی، کتابت برای فرزند حاکم سلجوقی چغری بیگ - یعنی آلب ارسلان - بود. هنگامی که آلب ارسلان به پادشاهی رسید، به ابوعلی حسن لقب " نظام الملک " داد و او را به مقام وزارت برگزید. وزارت او پس از مرگ آلب ارسلان و در زمان پادشاهی فرزند ملکشاه ادامه یافت، اما سرانجام در سال ۴۸۵ هـ.ق در نهاوند توسط یکی از فداییان فرقه اسما عیلیه کشته شد.‏
مهم ترین اثر خواجه، سیاست نامه یا سیر الملوک است که در آن به شیوه رایج سیاست نامه نویسی دیوانی به بیان دیدگاههای سیاسی خود پرداخته است.
خواجه نظام الملک عقیده داشت خداوند درهر عصر و زمانی ، یکی را از میان مردم بر می گزیند یا بنده ای را یاری می دهد تا دولتی پدید آورد و به او دانشی عطا می کند تا بتواند بر مردم فرمان براند و به تأمین مصالح کشورش بپردازد، آرامش و امنیت را برقرار سازد و فساد و آشوب را از میان بردارد. وی برای انجام این کار بزرگ، به قدرتی نامحدود نیازمند است، همان گونه که قدرت خداوند نیز نامحدود است. بنابراین، حاکم را خدا برمی گزیند و مشروعیتش را از خداوند می گیرد و صرفاً در مقابل او پاسخگوی اعمال خویش است. ‏
اگر چه خواجه، پادشاه را موجودی می داند که تنها از خداوند فرمان می برد و در پادشاهی، نیازی به هدایت و ارشاد دیگران، بویژه خلیفه ندارد، ولی به سلطنت مطلق العنان نیز علاقه ای نشان نمی دهد، بلکه او پادشاه را یک موجود ساده بشری با اوصاف انسانی همچون دلیری، اعتقاد نیکو و اخلاق پسندیده معرفی می کند که در ملک داری، باید به قوانین آسمانی گردن نهد، مطیع شریعت باشد و آن را پاس بدارد. بنابراین، در اندیشه خواجه، دین و دولت دو برادری هستند که در وجود شاه گرد آمده اند و به او در پادشاهی مدد می رسانند. ‏
در نتیجه، شاه باید بر پایه اعتقادات دینی مردم سلطنت کند اما مردم هیچ نقشی در دستیابی وی به منصب پادشاهی ندارند؛ زیرا به اعتقاد خواجه، همان گونه که انوشیروان ـ پادشاه ساسانی ـ تاج و تخت خود را مرهون خدای عزوجل، میراث پدر و شمشیر می دانست، نیل به منصب پادشاهی در گرو عنایت و تائید الهی، وراثت و بازوان قدرتمند است، با وصف اینکه پادشاه منتخب مردم نیست، ولی بر مردم لازم است به دلیل تلاشی که شاه در برقراری صلح و آرامش انجام می دهد، از او اطاعت کنند. اما اگر هم آرامش از جامعه رخت بر بست و ملک دستخوش هرج و مرج گردید، باز هم بر مردم لازم است که در فرمانبرداری از شاه بکوشند؛ زیرا بی نظمی محصول گناهان مردم است ، نه بی کفایتی پادشاه.
‏مهم ترین وجه تمایز خواجه نظام الملک از دیگر اندیشمندان معاصرش همچون ماوردی و غزالی، آن است که خواجه در جنگ بین سلطنت و خلافت، کاملاً طرفدار سلطنت است؛ زیرا بر خلاف آن دو که نگران کاهش قداست و مشروعیت خلافت بودند، او دل مشغولی افول و زوال امپراتوری سلجوقیان را داشت. بنابراین، وی برای حفظ کشور و ممانعت از هرج و مرج سیاسی، تقویت و افزایش اقتدار سلاطین سلجوقی را ضروری می دید. از این رو، به طرح نظریهٔ الهی حکومت پرداخت و سلطنت را هدیهٔ الهی و نه موهبت ناشی از خلیفه دانست. به بیان دیگر، او اعتقاد داشت مشروعیت سلطنت از خداوند است و نه از ناحیه خلیفه.‏بنابراین از دیدگاه خواجه، پادشاه برگزیده و نمایندهٔ خداست. از این رو، او فقط در مقابل خدا پاسخگو است . با این وصف ، خواجه نه تنها مخالف سلطنت مطلق العنان بود، بلکه از پادشاه می خواست که مطیع قوانین آسمانی باشد. همچنین از مردم می خواست تحت هر شرایطی، از پادشاه اطاعت کنند.

ساناز علیمحمدی