خدا و انفجار بزرگ

آیا داستان انجیل از خلقت با داستان علمی تكامل در یك راستا نیستند؟ برخی مفسرین خصوصاً آنان كه موسوم به خلقت گرایان «روز- دوره» (day-age) هستند تلاش دارند نشان دهند كه میان روایت كشیشی …

آیا داستان انجیل از خلقت با داستان علمی تكامل در یك راستا نیستند؟ برخی مفسرین خصوصاً آنان كه موسوم به خلقت گرایان «روز- دوره» (day-age) هستند تلاش دارند نشان دهند كه میان روایت كشیشی از «روزها» در كتاب آفرینش و فهم علمی جدید از دوره ها یا برهه ها در تاریخ تكاملی كیهان هم راستایی وجود دارد. در این تفسیر آنچه روایت كشیشی خلقت به عنوان یك «روز» در نظر می گیرد (در شش روز خلقت) به معنای تحت اللفظی كلمه، یعنی بیست و چهار ساعت نیست بلكه بایستی آن را به صورت استعاری و به عنوان كل یك «دوره» در متن تكامل طبیعی در نظر گرفت. تلاش ها برای فهم این نوع هم راستایی میان انجیل و علم را گاهی همسازگرایی می نامند. كتاب های زیادی به رویكرد همساز گرایی اختصاص یافته است و انتشار چنین كتاب هایی بیانگر اقبال عمومی به این رویكرد است. همسازگرایان خواهان اجتناب از در رقابت قرار دادن غیرضروری انجیل با فهم علمی هستند. بنابراین آنها به دنبال راه هایی هستند كه در آن راه ها، روایات انجیلی خلقت طوری از مدافتاده و قدیمی تلقی نشوند كه دلیلی بر جدی گرفته نشدن آنها توسط علم معاصر باشد.در روایت جدیدی از این دست، جرالد شرودر دانشمند، در كتاب «خدا و انفجار بزرگ» می نویسد اگر از نظریه نسبیت اینشتین كمك بگیریم مفهوم انجیلی «روز» در كتاب آفرینش را می توان به صورت تحت اللفظی در نظر گرفت. در چارچوب های لخت مجزا گذر زمان به شكلی متفاوت تجربه می شود. آنچه از یك چارچوب مرجع به نظر بیلیون ها سال می رسد ممكن است در چارچوب دیگر فقط ۲۴ ساعت باشد. به این ترتیب زمان هایی كه در انجیل ذكر شده اند آشكارا می توانند در «توافق» با علم قرار گیرند. مشكل همساز گرایی این است كه هنوز در بطن امر به نص گرایی انجیل معتقد است. ممكن است گاهی بتوان نوع ضعیف تری از نص گرایی نسبت به خلقت گرایان سفت و سخت را پذیرفت. اما همواره این نیاز باقی خواهد ماند كه نشان دهیم انجیل بایستی به نحوی معیارهای علم رایج را برآورده سازد تا بتواند محتوای خود را به نحو مناسبی بازنمایی كند. در نتیجه همساز گرایی انجیل را تبدیل به منبعی مبهم و مربوط به دوران پیش مدرن از اطلاعات علمی می سازد.همساز گرایی ممكن است این امكان را فراهم آورد تا برخی از متدینان تحصیلكرده علمی بتوانند به قرائتی نص گرایانه از متون مقدس متمسك شوند. اما این نوع خلقت گرایی نخواهد توانست به لایه های عمیق تر معانی صوری متون دینی راه یابد؛ سطحی از عمق كه اگر تكامل و الهیات را به روشی كارآمدتر و جالب تر پیوند دهیم به آن خواهیم رسید.

هادی صمدی