به یاد دکتر باقر آیت الله زاده شیرازی

بعد از ظهر یک ترم زمستانی بود و در اولین ردیف یک کلاس پرجمعیت به همراه دیگران منتظر ورود مرد بزرگی بودیم که شاید تجسم حضورش کمی هم ترسناک می نمود. به روال همه سال های بعد، به موقع …

بعد از ظهر یک ترم زمستانی بود و در اولین ردیف یک کلاس پرجمعیت به همراه دیگران منتظر ورود مرد بزرگی بودیم که شاید تجسم حضورش کمی هم ترسناک می نمود. به روال همه سال های بعد، به موقع وارد کلاس شد. قد کوتاه بود با صورت پهن و ریش تراشیده. موهای سرش را ـ جز چند تار موی اطراف گوش ها- به دقت سیاه کرده بود و به حتم جوان‎تر از سن واقعیش نشان می‎داد. چند کتاب دستش بود و لباس‎های ساده‎اش را در نهایت آراستگی به تن کرده بود. جذبه‎اش غیرقابل تردید بود. آخر کملات را نیمه و رها می‎گفت و « علی الیحال» را زیاد به‎کار می‎برد. تاریخ معماری اسلامی را از ظهور اسلام برایمان شروع کرد. در همان اولین دقایق به شیطنت‎های دانشجویی نگاه شماتت‎آمیزش را جلب کردم و مطمئن بودم به زودی به نگاهی محبت‎آمیز بدل خواهد شد و شد. ارتباط شاگردی و استادی ما از کلاس و واحد و دانشگاه بیرون رفت و این برگزیدگی درجمع هم‎درسان موجب افتخار و مباهاتم می‎شد. ۱
از همین رو بود که بیش از دیگران در معرض قهر و آشتی‎های مکرر بودم و سختگیری‎ها و تحکم‎هایش و البته دلجویی‎ها و تفقدهای پدرانه‎اش.
نمی‎دانم در تغزلی انسانی دوستش داشتم و یا وابستگی حرفه‎ای لحظه‎هایم را به تقدیری خوشایند به اخم‎ها و لبخندهایش پیوند داده بود.
از مدارج دانشگاهی، گواهی‎نامه‎های علمی، تقدیرنامه‎ها و... از افتخاراتش بسیار گفته اند و می‎گویند و اینکه چهره ماندگار بود. (البته نه به اعتبار تکه‎ای کاغذ که به اعتبار همه شایستگی‎های قابل تقدیرش.) و کلام آخر بود در حساس‎ترین تصمیم‎گیری‎های سازمان میراث فرهنگی کشور و...
اما به استناد آنچه از چگونگی ارتباطم با ایشان گذشت، به خودم اجازه می‎دهم نگاهی دیگر به داشته‎های غبطه‎برانگیزش بی‎اندازم و در کلامی مختصر ـ بی‎اینکه قصد اسطوره‎سازی داشته باشم- بگویم: "معلمی بزرگ بود." چرا که هرگز عنوان ستایش‎برانگیز "دانشجویی" را به عناوین اداری و دانشگاهی نفروخت. دانشجو بود در عالم تشنگی علم. دانشجو بود در بی‎دریغی دانش و اندوخته‎های علمی اش. دانشجو بود در حداکثر گریز از مصلحت‎اندیشی به حقیقت. دانشجو بود در ساده‎زیستی، در سفر و بی‎گلایه از حق‎کشی‎های شغلی.
علم‎آموزی و تولید دانش تنها با اتکا به انگیزه‎های تحقیقی و به دور از حاشیه‎های بی‎ارتباط با اصل و اساس علمی، خصلتی است که به عبارت «دانشجو» اعتبار و معنا می‎بخشد. چه بسیار دانشجویانی که بعد از دریافت دانشنامه خود، توان علمی خود را در معرض فروش گذاشته و در ازای اندک تولید علمی، به دنبال کسب امکانات مالی بیشتر و یا شهرت و وجه تازه اجتماعی و... بوده‎اند.
دکتر باقر آیت‎الله‎زاده شیرازی، به واقع از معدود اندیشمندانی بود که در عین بی‎دریغی، هرگز متاع گران‎قدر علم خویش را مایه فخر دنیوی نکرد و بی‎توقع و خالص آنچه در توان داشت برای ارتقاء سطح علمی بشر و جامعه زمان خود به کار بست و در سال‎های چند آشنایی با او ـ به گواه عشق بی‎دریغمان ـ هرگز دغدغه فردی در او ندیدیم. به این تعریف، استاد تا آخرین لحظه حیاتش حائز این مقدس‎ترین ویژگی عنوان دانشجویی بود.
ما دانشجویان کلاس درس علم و اخلاقش افتخار می‎کنیم که همواره شاگرد بزرگمردی هستیم که به کلمه «دانشجو» عمقی انسانی، والا و ماندگار بخشید.
یادش گرامی.

سعید فلاح‎فر
۱ - به تعبیر خود ایشان ما پدر و پسر علمی مرمت بودیم.