مشروطه و راه آینده

"نهضت مشروطه" یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین حوادث تاریخ معاصر ایران است که علی‌رغم اهمیت و جایگاه تاریخی ویژه‌اش، به علل مختلفی همچون تحریف‌های صورت گرفته در تاریخ‌نگاری …

"نهضت مشروطه" یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین حوادث تاریخ معاصر ایران است که علی‌رغم اهمیت و جایگاه تاریخی ویژه‌اش، به علل مختلفی همچون تحریف‌های صورت گرفته در تاریخ‌نگاری این نهضت، عدم تولید منابع تاریخی مستند و به دور از غرض‌ورزی پیرامون این واقعه و از همه مهم‌تر عظمت اتفاقی همچون انقلاب اسلامی ایران که بسیاری از اتفاقات تاریخ معاصر این مرز و بوم از جمله نهضت مشروطه را تحت‌الشعاع خود قرار داده است، مورد بررسی و کالبدشکافی قرار نگرفته است. بیان رهبر انقلاب به خوبی این مسئله را روشن کرده است: "ما انقلاب اسلامی را که یک حادثه عظیم تاریخی و شکننده خیلی از بنیان‌های غلط کهن باقی‌مانده بود، دیدیم اما به اهمیت حادثه مشروطه توجه نکردیم. یقیناً اگر آن حادثه نبود، ما امروز نمی‌توانستیم چنین کاری را صورت بدهیم و این انقلاب به وجود نمی‌آمد."
یکی از وجوه قابل بررسی در نهضت مشروطه نقش روشنفکران و نیز نخبگان مذهبی در آغاز و سرانجام این نهضت است که در خلال آن می‌توان علل انحراف مشروطه را شناخت. رهبرمعظم انقلاب در سا‌ل‌های گذشته به دفعات بر توجه و تأمل جدی بر این حادثه و عبرت‌آموزی از آن تأکید کرده‌اند و این نکته را مورد اشاره قرار دادند که اگر ما چشم‌انداز گذشته را درست تشخیص بدهیم، برای ترسیم چشم‌انداز آینده بسیار مؤثر خواهد بود:
"...اینجا یک نکته وجود دارد و آن این است که ملت ایران جمعیت و توده‌ مردم همیشه بوده است. اما چرا در ادوار دیگر تاریخ، این اتفاق نیفتاد که در مقابل حوادث عظیم اجتماعی این‌طور مردم یکسره بریزند و با حضور خود، یک معضل عظیم اجتماعی را حل کنند؟ البته نمی‌گوییم در گذشته، هیچ وقت اتفاق نیفتاده است. چرا! وقتی‌که حادثه‌ی مهلکی پیش آمده است، غالبا مردم ما، وقتی احساس کرده‌اند که این تکلیف دینی است که البته این تکلیف دینی را هم بایستی رهبران دینی و علمای دین به آنها می‌گفتند راه افتاده‌اند و دفاع کرده‌اند. ما قضایای متعددی را در تاریخ گذشته چه در ماجرای مشروطه، چه قبل از آن، چه بعد از آن و چه در جنگها داریم. اما چرا یک حضور همگانی از همه جای کشور، با این استقامت، با این روشن بینی؛ آن‌هم به مدت چند سال، در گذشته دیده نشده بود؟ چرا در طول این یکی دو قرن گذشته شاید از دویست سال پیش به این طرف ایران در همه‌ جنگهایی که با همسایگان خود و دیگران داشته، شکست خورده است؛ مگر در همین جنگ تحمیلی هشت ساله که از همه‌ جنگهایی که ملت ایران در این مدت با آن مواجه شد، سخت‌تر و طولانی‌تر بود؟ این، سابقه ندارد. در جنگهای ایران و روس در زمان فتحعلی شاه، ما شکست خوردیم. در جنگ هرات شکست خوردیم. در جنگ بین الملل دوم، آن‌وقت که متفقین وارد کشور ما شدند، شکست خوردیم. در این مدت، هر کدام از همسایگان، در هر جا از این کشور، تحرک و تجاوزی کردند، ما در مقابل تجاوز آنها شکست خوردیم. اما در این جنگ هشت ساله که تقریبا تمام قدرتهای نظامی دنیا با یکدیگر همدست شدند و کشوری را علیه ما بسیج نمودند و به ما حمله کردند، ما آنها را شکست دادیم. شکست نخوردیم، و پیروز شدیم. چرا؟ عین همین مطلب، در سایر کشورها هم هست. اینها را می‌گویم تا فکر کنید و پاسخ درست سئوال را پیدا کنیم، تا بشود با یک فهم عقلانی درست، با هدایت عقلانی و محاسبه‌ی دقیق، راه آینده را پیدا کرد. همچنان که به فضل الهی، ملت ایران تا امروز، همین‌گونه حرکت کرده است‏‎.‎‏"‏

بیانات در اجتماع بزرگ فرماندهان "نیروی مقاومت بسیج" سراسر کشور در دومین روز از "هفته‌ی بسیج"‏
م.لحاقی