هرات در گذر تاریخ

هرات از جمله ولایاتی است که در قدیم جزئی از خراسان بزرگ به شماره می آمده و در واقع ربع چهارم خراسان خوانده می شده است. ‏ هرات در قرن چهارم به طوری که ابن حوقل و مقدسی نوشته اند شهری …

هرات از جمله ولایاتی است که در قدیم جزئی از خراسان بزرگ به شماره می آمده و در واقع ربع چهارم خراسان خوانده می شده است. ‏
هرات در قرن چهارم به طوری که ابن حوقل و مقدسی نوشته اند شهری بزرگ بوده و قلعه و بارویی با چهار دروازه داشته است و این دروازه ها به ترتیب موسوم بودند به دروازهٔ سرای یعنی دروازهٔ کاخ در شمال سر راه بلخ، دروازهٔ زیاد در طرف مغرب رو به نیشابور، دروازهٔ فیروز آباد که مقدسی آن را دروازهٔ فیروز نامیده در طرف جنوب سر راه سیستان و دروازه خشک در سمت شرق رو به کوهستان غور.
به گفته ابن حوقل این چهار دروازه همه چوبین بودند به جز دروازهٔ سرای که از آهن بوده است و قلعه هرات هم که قهندز نامیده می شدچهار دروازه داشته که هر یک از آنها روبروی یکی از دروازه های شهر بوده و به همان نام خوانده می شده است.وسعت شهر به اندازه نیم فرسخ در نیم فرسخ بوده. دارالا ماره در محلی قرار داشت که موسوم به خراسان آباد بود. نزدیک هر یک از چهار دروازه مذکور در داخل شهر یک بازار و بیرون هر دروازه حومه پهناوری وجود داشت و مسجد جامع بزرگ در وسط بازار ها بود. پشت سمت قبله مسجد، یعنی پشت دیوار آن، زندان شهر قرار داشت.در شمال کوهستانی بود که با شهر دو فرسخ فاصله داشت و خاک آن قابل زراعت نبود و جزء بیابان به حساب می آمد. از اینجا سنگ های آسیاب و سنگ های مخصوص سنگفرش به دست می آمده است. بر قله یکی از ارتفاعات آن آتشکده ای کهنه دیده می شد موسوم به "سرشک" که درقرن چهارم زرتشتی ها به زیارت آن می شتافته اند. در نیمه راه میان آتشکده سرشک و شهر هرات کلیسایی از آن مسیحیان نیز واقع بوده. در جنوب هرات پلی بر روی هریرود بسته شده بود و اراضی میان پل و شهر بسیار خرم و سرسبز و شامل روستا های متعدد بود و از چندین نهر آب می گرفت. بر اساس آنچه مورخین و جغرافیدانان نوشته اند در راه سیستان از هرات تا مسافت یک روز راه دهات و روستا های این ولایت به هم پیوسته بود.‏آبادی و رونق هرات تا زمانی که مغول ها بر آن استیلا نیافته بودند همچنان باقی بود. یاقوت حموی جغرافیدان بزرگ مسلمان که در سال ۶۱۴ هجری قمری یعنی چهار سال قبل از حمله مغول در آنجا بوده است در باره هرات می گوید: "در خراسان شهری بزرگ تر و مهم تر و نیکو تر و با رونق تر و پر جمعیت تر از هرات ندیده ام، باغ های بسیار و آب فروان دارد." قزوینی نیز گفته های یاقوت در مورد هرات را تأیید نموده و از آسیاب های بزرگی که با انرژی باد حرکت می کرده اند سخن به میان آورده است.
هرات مدتی پس از فتنه مغول مجددا آبادی و حیات خود را باز یافت. حمد الله مستوفی یک قرن بعد از حمله مغول، گفته ابن بطوطه را که می گوید هرات پس از نیشابور ازبزرگ ترین شهر های خراسان است تأیید نموده و در این باره می نویسد: "دور باروش نه هزار گام است و هوایی دراز غایت نکویی و درستی دارد و پیوسته در تابستان [باد] شمال وزد. ... . هجده پاره دیه است متصل به آن شهر و آبش از نهرچهٔ هریرود است و از میوه هایش انگور فخری و خربزه نیکوست. مردم آنجا سلاح ورز و جنگی و عیار پیشه هستند."‏
در اواخر قرن هشتم زمانی که تیمور گورکانی بر هرات استیلا یافت باروی آن را خراب کرد و اکثر صنعت گران آن شهر را به شهر سبز که آن را در ماوراء النهر بنا کرده بود کوچانید.
لازم به ذکر است هرات تا زمان قاجاریه جزئی از ایران به شمار می آمده اما در پی امضای پیمان تحمیلی پاریس از ایران منتزع شد. ‏

سمیرا افراسیابی