افسانه سه یار دبستانی و سه رویکرد به زندگی، هستی و قدرت

بر مبنای افسانه سه یار دبستانی، زمانی که خواجه نظام الملک، حسن صباح و عمر خیام یار دبستانی بوده اند با هم پیمان می بندند که هر کدام به ثروت و قدرت رسید، زیر بازوی دو نفر دیگر را …

بر مبنای افسانه سه یار دبستانی، زمانی که خواجه نظام الملک، حسن صباح و عمر خیام یار دبستانی بوده اند با هم پیمان می بندند که هر کدام به ثروت و قدرت رسید، زیر بازوی دو نفر دیگر را بگیرد.
خواجه نظام الملک پس از رسیدن به قدرت برای خیام یک مقرری تعیین می کند که با آن خیام می تواند به کارهای علمی بپردازد، اما آن چه به حسن صباح پیشنهاد می کند، برای او قابل قبول نبوده است و از این رو یاغی می شود.
مسلم است که این افسانه واقعیت ندارد. هم از آنرو که این سه تن در یک رده سنی نبوده اند و هم این که در سه نقطه مختلف ایران می زیسته اند، اما ساختن این افسانه کاری هوشمندانه بوده است; زیرا این سه انسان همعصر، نماینده سه طرز تفکر و سه رویکرد مختلف به زندگی، هستی و قدرت بوده اند. این سه رویکرد همواره و تا به امروز مورد توجه روشنفکران بوده است.
خواجه نظام الملک با ورود به عرصه قدرت و ایجاد مدارس نظامیه، با اصلاح نسبی امور مملکت از نظر باج و خراج، وضع قضایی و امنیت قلمرو سلجوقیان، با وجود آنکه در برخی موارد باخشونت بسیار مخالفان را از میان برداشته، هر آنچه را که در آن دوران از وزیری خردمند بر میآمده، انجام داده است.
حسن صباح که به نظر می رسد نسبت به وضع موجود معترض بوده، برای رسیدن به قدرت و انجام خواسته های خود با ایجاد فرقه اسماعیلیه و از میان برداشتن مخالفین خود با ترور، تلاش می کرده است به مقصود برسد و از سد مخالفان خود بگذرد.
شاید مبارزات فرقه اسماعیلیه واکنشی در برابر نفوذ و قدرت بیگانگان و در عمل با الگوبرداری از فرقه های شافعی، حنفی، اعتزالی، اشعری و... بوده است که هر کدام، هم بر پیروان خود سخت می گرفته اند و هم خون مخالفان خود را به جرم قرمطی یا رافضی بودن مباح می دانسته اند.
و بالاخره خیام که در تمام عمر در پی کشف ناشناخته ها، قوانین و رازهای جهان و یافتن پاسخ برای پرسش هایی بوده که ذهن خلاق و کنجکاو او با آنها مواجه می شده است. شاید بتوان گفت خیام نیز برای کشف رازهای طبیعت و رسیدن به ناشناخته ها می بایست از سد اندیشه های رایج می گذشت.

نویسنده : فرزانه آقائی پور