اخلاق در دنیای کامپیوتر و اطلاعات

در اواسط دهه ۱۹۴۰، پیشرفت ها و نوآوریهایی که درحوزه علوم و فلسفه صورت گرفت منجر به ایجاد شاخه ای جدید از علم اخلاق شد که بعدها « اخلاق کامپیوتر» یا « اخلاق اطلاعات» نامیده شد. پایه …

در اواسط دهه ۱۹۴۰، پیشرفت ها و نوآوریهایی که درحوزه علوم و فلسفه صورت گرفت منجر به ایجاد شاخه ای جدید از علم اخلاق شد که بعدها « اخلاق کامپیوتر» یا « اخلاق اطلاعات» نامیده شد. پایه گذار این عرصه فلسفی نوین دانشمند آمریکایی نوربرت وینر بود که در دانشگاه ام. آی. تی ریاضیات و علوم مهندسی تدریس می کرد. طی جنگ جهانی دوم، وینر و همکارانش در آمریکا و بریتانیاکمک شایانی به توسعه کامپیوترهای الکترونیکی و دیگر فناوری های اطلاعات نوین کردند. در این زمان نوربرت و همکارانش شاخه جدیدی از علوم کاربردی ابداع کردند که وینر آن را « cybernetics « برگرفته از واژه یونانی که به معنی ناخدای کشتی است نامید. وینر پیش بینی می کرد که پیشرفت های صورت گرفته در زمینه بررسی سیستم های کنترل در ابزارهای الکترونیکی و مکانیکی و کامپیوترهای الکترونیکی پیامدهای اجتماعی و اخلاقی عظیمی در پی خواهد داشت. وی پیش بینی می کرد که پس از پایان جنگ، جهان « دومین انقلاب صنعتی یک عصر اتوماتیک با پتانسیل فوق العاده عظیم برای ایجاد خیر و شر را تجربه خواهد کرد که میزان سرسام آوری از چالش ها و موقعیت های اخلاقی جدید را به وجود خواهد آورد».
اگرچه وینر واژه « cybernetics « را برای نامیدن این شاخه نوین علم ابداع کرد، اما این طور به نظر می رسید که خودش را به عنوان کسی که شاخه جدیدی از علم اخلاق را ایجاد کرده قبول نداشت. در نتیجه، وی اسمی همچون « اخلاق کامپیوتر» یا « اخلاق اطلاعات» ابداع نکرد. البته این واژه ها پس از گذشت چند دهه به کار رفتند.
علیرغم این، سه کتاب وینر (۱۹۴۸و ۱۹۵۰و ۱۹۶۳) که به این موضوع پرداخته اند پایه و اساس بسیار قدرتمندی را برای این موضوع فراهم کرده اند و روش تحقیق مناسبی را برای تحلیل و بررسی حوزه اخلاق اطلاعات و کامپیوتر که از موضوعات داغ عرصه حاضر هستند را اتخاد کرده اند. اگرچه تفکروینر خیلی جلوتر از تفکر عالمان دیگری بود که هم عصر وی بودند اما در آن زمان بسیاری از مردم معتقد بودند که نوبرت یک دانشمند خیره سر است که در اوهامات و تصورات خود در مورد اخلاق غرق شده است. ظاهرا، هیچکس – حتی خود وینر- اهمیت ژرف دست آوردهای وی در حوزه اخلاق را درک نکرد؛ و تقریبا پس از گذشت دو دهه بعضی از تاثیرات اجتماعی و اخلاقی فن آوری اطلاعات، که وینر در اواخر سالهای ۱۹۴۰ پیش بینی کرده بود برای عالمان دیگر آشکار شد.
وینر در کتابش با عنوان استفاده بشر از بشر The Human Use of Human Beings برخی از اثرات احتمالی فن آوری اطلاعات بر روی ارزشهای کلیدی بشر از قبیل زندگی، سلامتی، شادی، توانایی ها، دانش، آزادی، امنیت، و موقعیت ها را بررسی کرد. عقاید متافیزیکی و روشهای تحلیلی ای که وی به کارگرفت خیلی قوی و وسیع بودند و این قابلیت را داشتند که به طور موثر برای شناسایی، تحلیل و برطرف کردن مشکلات اجتماعی و اخلاقی از طریق استفاده از گونه های مختلف
فناوری اطلاعات، ازقبیل کامپیوترها و شبکه های کامپیوتری؛ رادیو؛ تلویزیون و تلفن؛ رسانه های خبری و روزنامه نگاری؛ حتی کتابها و کتابخانه ها به کار برده شوند.
تحلیل هایی که توسط وینر درمورد طبیعت بشر و مقایسه آن با سیستم های مکانیکی و الکترونیکی صورت گرفت بر ساختار فیزیکی جسم بشر و پتانسیل فوق العاده آن برای یادگیری و خلاقیت که به خاطر فیزیولوژی خاص این مخلوق امکان پذیر شده تاکید می کند. وینر در حالیکه توان عقلانی بالقوه بشر را شرح می داد، مرتبا جسم بشر را با فیزیولوژی مخلوقات دیگری از قبیل حشرات که از بهره هوشی کمتری برخوردار هستند مقایسه می کرد:علم cybernetics (که به بررسی و مقایسه بشر با ابزارآلات مکانیکی و الکتریکی می پردازد) این دیدگاه را دارد که ساختار دستگاه و یا ارگانیسم آن نمایانگر عملکردی است که می توان از آن انتظار توقع داشت.
مزیت بشر نسبت به بقیه موجودات این است که وی مجهز به تجهیزات فیزیولوژیک و عقلانی است که می تواند خود را با تغییرات اساسی در محیط سازگار کند. وینر اینطور نتیجه گیری می کند که هدف زندگی بشر این است که به عنوان یک ارگانیسم فرآیند اطلاعات به رشد و شکوفایی برسد.

ترل بینوم
مترجم: پروین مشتاقی