آنچه ذیلاً عنوان میشود بخشی از فرمایشات و مواعظ ارزشمند امام صادق (ع) به عبدالله بن جندب است. «یا ابن جندب انما المؤمنون الذین یخافون الله و یشفقون ان یسلبوا ما اعطوا من الهدی …
آنچه ذیلاً عنوان میشود بخشی از فرمایشات و مواعظ ارزشمند امام صادق (ع) به عبدالله بن جندب است.
«یا ابن جندب انما المؤمنون الذین یخافون الله و یشفقون ان یسلبوا ما اعطوا من الهدی فاذا ذکروا الله و نعمائه وجلوا و اشفقوا و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا مما اظهره من نفاذ قدرته و علی ربهم یتوکلون».
در این بخش از فرمایشات امام صادق (ع) به عبدالله بن جندب حضرت در مقام توضیح ایمان حقیقی و آثار آن است؛ آثاری که میتوان از راه آنها مؤمن حقیقی را شناخت. درباره ایمان واقعی و آثار آن، معرفی مؤمن حقیقی و مراتب و درجات ایمان، آیات و روایات بسیاری وارد شده است. یکی از دلایل ذکر این مطالب آن است که بعضی افراد که فکر سطحی دارند، تصور میکنند که انسان یا کافر است یا مؤمن، و اگر کافر و منکر خدا و قیامت نبود مؤمن است. مؤمن هم که شد با دیگر مؤمنان فرقی ندارد و همه آثار و فواید ایمان برای او وجود دارد؛ در صورتی که چنین نیست. از روایات و بحثهای تاریخی چنین بر میآید که این نوع کجاندیشیها از صدر اسلام وجود داشته است.
برخی از آیات قرآن در مقام معرفی ایمان واقعی به مردم است و آنها را ترغیب میکند که آن را به دست آورند و سعی کنند ایمانشان کاملتر شود و به مراتب نازل ایمان اکتفا نکنند. یکی از این آیات آیه دوم سوره انفال است: «انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم». اولین نشانه مؤمن واقعی آن است که وقتی یاد خدا میشود یا خودش به یاد خدا میافتد، دلش میلرزد. ما هم میتوانیم خودمان را بیازماییم تا بدانیم که چقدر این نشانه در ما وجود دارد. «قلب» در اصطلاح قرآن، هم مرکز معرفت انسان است و هم مرکز احساسات و عواطف. جای یقین، ایمان، محبت، بغض، کینه، ترس، امید و … قلب است. به تعبیر علمی، جای معارف احساسات و عواطف در قلب است. اگر در چنین ظرفی ایمان وجود داشته باشد باید آن احساس که لازمه ایمان است، به موقع پدید بیاید. اگر انسان واقعاً کسی را دوست داشته باشد و اتفاقاً به یاد او بیفتد یا کسی نامش را بیاورد، تغییر حالی در انسان پیدا میشود.
یکی از مصادیق مهم این قاعده، یاد خداست. کسانی که خدا را به عنوان یک عظمت بینهایت میشناسند و این معرفت در دلشان وجود دارد، بسته به درجه معرفتشان، به هنگام یاد خدا حالشان تغییر میکند. این همان است که در آیات کریمه قرآن با تعبیراتی از قبیل خشیت، خوف، وَجَل و مانند اینها از آن یاد شده است. همه این تعابیر معنایی واحد دارند و یا لوازم و توابع یک حقیقت هستند. در آیات بسیاری میفرماید، هدایت یا انذار پیغمبر (ص) یا قرآن فقط شامل کسانی میشود که خشیت داشته باشند: «انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب؛ (تو) تنها کسانی را که از پروردگارشان در نهان میترسند، هشدار میدهی»(فاطر:۱۸). اینان با آنکه خدا را نمیبینند نسبت به او خشیت دارند، و تا آن خشیت نباشد، انسان از هدایت قرآن استفاده نمیکند. لذا به پیامبر (ص) میفرماید: «تو تنها کسانی را بیم میدهی و در آنها اثر میگذاری که این حالت خشیت در آنها باشد».
در آیه دیگری میفرماید: «هم من خشیه ربهم مشفقون»(انبیاء:۲۸) در آیه مورد بحث میفرماید: «الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم». «وَجَل» حالت لرزش و تکان است. اگر چنین حالتی نباشد، انسان چه به یاد خدا باشد، چه نباشد برایش فرقی نمی کند، بنابراین نمیشود گفت ایمان واقعی به خدا دارد. پس اولین اثر ایمان این است که هنگام توجه به خدا تغییر حالی در درون انسان پیدا شود.
سپس میفرماید: «اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا»؛ نشانه دیگر ایمان واقعی آن است که ساکن و جامد نیست؛ به اصطلاح پویا و متحرک است، رشد یابنده است. وقتی آیات الهی برای چنین کسی خوانده میشود، ایمان دارد، بر ایمانش افزوده هم میشود. چنین کسی که مرتبهای از ایمان را دارد، خدای متعال از لطف خودش برای هدایت او وسیلهای فرستاده و آن، قرآن است. نشانه سومی که در قلب انسان مؤمن ظاهر میشود این است که: «علی ربهم یتوکلون» وقتی ایمان انسان اضافه شد و خدا را این گونه شناخت که کلید همه کارها به دست اوست، سر سلسله اسباب و علل به ید قدرت اوست، بر همه چیز احاطه دارد و همه چیز به اذن او تاثیر میکند؛ اعتمادش فقط به خدا خواهد بود. ما معمولا حلقههای سلسله اسباب و مسببات را میبینیم، اما عامل اصلی را، که سلسله جنبان است، نمیبینیم. او است که همه سلسلهها به دست اوست و همه چیز به اراده او به حرکت درمیآید. اگر این را درک کنیم اعتمادمان به او بیشتر خواهد شد. اینها سه نشانه از نشانههای قلبی و باطنی مؤمنان است. در آیه بعد، دو نشانه عملی و ظاهری نیز ذکر کرده است: اقامه نماز و انفاق: «الذین یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون». در پایان هم میفرماید: «اولئک هم المؤمنون حقاً؛ آنان هستند که حقاً مؤمنند».
رضا جاودان
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است