دوبیتی های دلتنگی

علی در خون خود غلتونه امشب دل زینب دوباره خونه امشب برای غربت مولای عالم زمین و آسمون گریونه امشب به دشت خاطرم غوغاست امشب شبی چون شام عاشوراست امشب دوبیتی های من از شعله اشک چو …

علی در خون خود غلتونه امشب
دل زینب دوباره خونه امشب
برای غربت مولای عالم
زمین و آسمون گریونه امشب

به دشت خاطرم غوغاست امشب
شبی چون شام عاشوراست امشب
دوبیتی های من از شعله اشک
چو بیت حضرت زهراست امشب

گل اشکم به باغ چهره سر زد
ز سینه مرغ آهم باز پر زد
علی «فزت و رب الکعبه» سر داد
یتیمی دست ماتم را به سر زد

هنوز از چاه غم آهت بر آیه
ز اشکت لاله خونین در آیه
هنوز از نخلهای سرخ کوفه
به گوش آوای حیدر، حیدر آیه

به دور روی ماهت هاله خون
به رخسارت نشسته ژاله خون
ز داغت لاله رویم در بهاران
نروید لاله ای، جز لاله خون

بنفشه سوگواران غم توست
و هرجا لاله سر زد پرچم توست
سر شب تا سحر در خلوت خویش
دلم مرثیه خوان، ماتم توست

معطر از گل مولا زمینه
به شور عشق او خونم عجینه
چه باکی دارم از صحرای محشر
امید من امیرالمؤمنینه

اگر چه خاک من از این زمینه
دلم پر می زنه سوی مدینه
برات کربلا دارم به محشر
شفیع من امیرالمؤمنینه

ابوالفضل فیروزی (نی نوا)