کمی هم به فکر مهاجران باشید

انسان‌ها هیچ وقت از غریبه‌ها خوششان نمی‌آمده است. تاریخ بشر پراست از قتل و کشتارهای قومی، مذهبی، نژادی و ملیتی. حتی در حوزه‌ به نظر متمدنانه‌تر روابط اقتصادی هم جا برای تبعیض …

انسان‌ها هیچ وقت از غریبه‌ها خوششان نمی‌آمده است. تاریخ بشر پراست از قتل و کشتارهای قومی، مذهبی، نژادی و ملیتی. حتی در حوزه‌ به نظر متمدنانه‌تر روابط اقتصادی هم جا برای تبعیض و ستم فراوان هست. در غنی‌ترین کشورهای جهان هم افرادی هستند که به واسطه‌ جنسیت یا نژادشان کمتر حقوق می‌گیرند یا شغل پست‌تری دارند.
برای مثال طبق مطالعه‌ای که اخیرا توسط سه اقتصاددان به نام‌های مایکل کلمنس، کلادیو موتنگرو و لنت پریتشت انجام شده، در آمریکا مردان سفیدپوست ۲۷درصد بیش از زنان سفیدپوست درآمد کسب می‌کنند. این مطالعه دستمزدهای ساعتی کارگران تمام وقت با قابلیت‌ها و تجربه‌ یکسان را مقایسه کرده است. به همین ترتیب، مردان سفید پوست هفت‌درصد بیش از مردان سیاه پوست دستمزد می‌گیرند. در ۱۹۳۹ این برتری دستمزد سفیدپوستان بر سیاه پوستان به حدود ۶۰‌درصد بالغ می‌شد. در پاکستان امروز، مردان سه برابر زنان (با تجربه و مهارت برابر) دستمزد می‌گیرند. این ارقام به هیچ وجه شوخی بردار نیست.
به همین طریق می‌توان – هرچند شاید فقط برای اقتصاددان‌ها جالب باشد – دستمزد از دست رفته‌ بردگان در دوران برده‌داری آمریکا را نیز محاسبه کرد.
تاکنون چندین اقتصاددان کوشیده‌اند با محاسبه‌ هزینه‌های نگهداری برده‌ها از قبیل خوراک و پوشاک و سرپناه یا مراقبت‌های پزشکی و مقایسه‌ آنها با هزینه خرید یک برده‌ تازه به تخمینی از این رقم برسند. اگر این مبالغ به دست خود برده‌ها می‌رسید، این طور برآورد شده است که ارزش کار آنها بیشتر از سه یا چهار برابر آنچه که از مالکانشان دریافت می‌داشته‌اند، بوده است. شکاف عظیمی بین درآمد بالقوه‌ برده‌ها در بازار آزاد با آنچه که به زور (به شکل هزینه‌های خوراک و پوشاک و غیره) به آنها پرداخت می‌شده است، وجود دارد. اما همین شکاف به کلی نابود می‌شود وقتی که بخواهیم عایدی یک کارگر آزاد و آموزش دیده نیجریه‌ای را در نیجریه با عایدی‌اش در آمریکا مقایسه کنیم (رقم دوم حدود هشت برابر رقم اول است).
نیجریه یک مثال خیلی خاص است، اما کشورهای زیادی هستند که اگر به مردم شان اجازه کار در یک کشور ثروتمند داده می‌شد، درآمد آنها چهار یا پنج برابر می‌گردید. ضرر‌ و زیان ناشی از محدودیت‌های مهاجرتی حتی از تبعیض‌های جنسیتی و نژادی هم بیشتر است – و شاید حتی از برده داری هم. همین نکته است که کلمنس و همکارانش آن را «تبعیض بزرگ» می‌نامند. بی شک این مطالعه بر اساس یک عقیده‌ خاص سامان داده شده است؛ چراکه لنت پریتشت از جمله مدافعان مشهور آزادی مهاجرت است. با این حال، نمی‌توان دلیلی برای شک کردن در صحت یافته‌های آن به‌دست آورد. مهاجران کشورهای خیلی فقیر بی شک با مهاجرت به کشورهای ثروتمند جهش زیادی در درآمدشان خواهند داشت، ولی پرسش اصلی این است که آیا این مساله برای ساکنان کشور مهاجرپذیر هم به همان اندازه مهم است؟