حنجره انتظار گرفت

مهدی ای نسیم زندگانی به تو می‌اندیشم که اگر بر خشکیده درخت جان و وجودم، وزیدن نمایی این تکیده تنها باغی از گل می‌شود. مهدی ای فروغ جاودانی به تو می‌اندیشم که اگر بر عالم جان ناقابلم …

مهدی ای نسیم زندگانی به تو می‌اندیشم که اگر بر خشکیده درخت جان و وجودم، وزیدن نمایی این تکیده تنها باغی از گل می‌شود.
مهدی ای فروغ جاودانی به تو می‌اندیشم که اگر بر عالم جان ناقابلم تابیدن نمایی خدایی شوم و مسجود فرشتگان و مقربان گردم.
مهدی ای ترنم جوانی به تو می‌اندیشم که اگر بر سپهر شکسته دلم شمیم گردی، آسمانی شوم و غبطه‌‌گاه عالمیان گردم و طرب برپا می‌شود آنگاه که از حنجره گرفته انتظار فریادی رسد هجر رفت و وصل فرود آمد و گاه نیک عهدی شده و شیفتگان اباصالح صف بندید که مولای منتظران مهدی موعود موجود حضورش را ظهور داده و وای اگر من در حبس نفس یا خاک اسیر باشم.و چه شکوهی دارد زمانی که مولای منتظران می‌رسد آنگاه در سپهر دل منتظران غوغای وصال و رقص زیارت و ترانه لبیک جلوه می‌کند.مهدی منتظران لحظه ظهور تو چون روز میلادت لیله الاسرای قلب خستگان می‌گردد و افتادگان در وادی هجران سرخوش از سبوی و صهبای عروج بر بلندای قامت رهنما می‌شوند و مرغ همه دل‌های پریشان از سر من رأی، به پرواز درمی‌آید تا در سرداب فرش شده از نور عرش خلوتکده کعبه توحید‌مداران که فرودگاه ظهور تو است ناز تو را با قرن‌ها واماندگی و درماندگی و تعبد و تعهد و تحمل که میراث منتظران در خاک کشیده‌ات است، نیاز کنند.
مهدی ای چراغ دل خورشید و فانوس دل آسمان به تو می‌اندیشم که یک نفس از عطر وجودت بر جان مرده و پژمرده عالم اکسیر حیات و طراوت می‌زند و نغمه یا اهل العالم تو در گوش جهانیان آهنگ و ترانه جانان می‌نوازد و یک اشاره تو هزاران هزار سر و دل در یقین پهلو گرفته را به بند می‌کشد و در زمین و زمان به یمن میلاد و ظهورت برای همیشه تاریخ بانگ جاءالحق بلند می‌گردد.
مهدی ای دستان توحید و چشمان نبوت و زبان امامت به تو می‌اندیشم تویی که امید دل‌ها و حاصل تلاش انبیا و ساحل دریای خروشان و مواج ایمانی و با آمدنت وقت رحیل باطل می‌رسید و اینجاست که همگان می‌فهمند حب و انتظار تو عین النجات است.مهدی ای جان بخش جان عالمیان به تو می‌اندیشم و ثانیه می‌شمارم و شماره می‌نماییم کی نقاب از چهره ماهت برمی‌کشی همان جمالی که طعنه‌ها بر ماه کنعان می‌زند و اگر نقاب برگیری دل منتظرانت به شیدایی می‌نشیند و بی‌قرارانت قرار می‌گیرند و ترانه همه لب‌ها میلاد ظهور گل نرجس طاووس بهشت و جلوه جمال تمام آل‌طاها می‌شود و گفته شاعر می‌شکند زیرا با یک گل جهان بهار می‌گردد و دنیا به زیبایی و طراوت و لطف رنگین می‌شود.مهدی ای تنها مهمان سینه‌های بی‌قرار میزبان، به تو می‌اندیشم که پیچ و تاب زلفت کمند دل‌ها شده و جان‌ها را اسیر نموده است و در لیلئ میلادت فریاد می‌کشم ای گل آل محمد دست ما افتادگان را بگیر و بر ما افتادگان در هجران رحم نما و لطفی بر دل ویران نما.مهدی ای امیر همه شاهان جهان به تو می‌اندیشم که می‌دانم از دل مهجور منتظرانت خبیر و آگاهی و التماس می‌کنم اگر لیاقت نگاه نمی‌دهی توفیق دعایم بده و دستان نازت را برای من بلند کن و...
مهدی ای تنها حقیقت موجود عالم به تو می‌اندیشم و زمزمه دارم که شاید در زمان شکستن آئینه غیبت و برگرفتن نقاب از چهره ظهور نگار، گاه جاءالحق و وقت رحیل باطل آن زمانی که واصلان و منتظران مهجور، سرخوش از نوای صاحب دعوت محمدی و صولت حیدری و عصمت فاطمی و حلم حسنی و شجاعت حسینی و عبادت سجادی و علم باقری و صداقت صادقی و کظم کاظمی و حجت رضوی و جود تقوی و هدایت هادوی و هیبت عسکری، به شیدایی نشسته و بی‌قرار مشغول طواف جمال یارند؛ من نباشم، التماس می‌کنم به کنارم بیا و...