گوگل

در پایان سال ۲۰۰۷ روزنامه فایننشال تایمز در مقاله‌ای که رسم هرساله آن است، با نگاهی به سال پیش رو نوشت: «ایالات متحده سال ۲۰۰۸ را بر لبه پرتگاه رکود طی خواهد کرد؛ اما ما می‌توانیم …

در پایان سال ۲۰۰۷ روزنامه فایننشال تایمز در مقاله‌ای که رسم هرساله آن است، با نگاهی به سال پیش رو نوشت: «ایالات متحده سال ۲۰۰۸ را بر لبه پرتگاه رکود طی خواهد کرد؛ اما ما می‌توانیم به سلامت از لبه این پرتگاه بگذریم.»
اکنون با نگاهی به گذشته می‌توانیم نه فقط از اشتباه از آب درآمدن این پیش‌بینی بلکه از اشتباه بودن آن حتی در لحظه چاپ لذت ببریم. رکودی که فایننشال تایمز می‌گفت حتی در ۲۰۰۸ هم به وقوع نخواهد پیوست، اساسا در دسامبر ۲۰۰۷ آغاز شده بود. برای جبران مافات یک‌بار دیگر تکرار می‌کنم: «پیش‌بینی کردن خیلی دشوار است، حتی وقتی که مربوط به آینده نباشد.»
این هم یک دلیل دیگر که به حال اقتصاددانان دل بسوزانیم. کارشناسان هواشناسی برای پی بردن به وضعیت هوا فقط کافی است که از پنجره نگاهی به بیرون بیندازند؛ اما اقتصاددانان باید یکسال صبر کنند، تا سرانجام دفتر ملی تحقیقات اقتصادی در آمارهای خود بگوید که رکود از اواخر سال گذشته آغاز شده بود. اقتصاددانان فدرال رزرو یا شورای سیاست‌های پولی بانک مرکزی انگلستان باید نرخ بهره را برای اقتصادی تعیین کنند که حتی شرایط حال حاضرش را جز با حدس و گمان نمی‌دانند.
فهم دلیل دشواری این تشخیص کار دشواری نیست. اقتصاد آمریکا، اگر بخواهیم باز از عبارات کلیشه‌ای استفاده کنیم، خیلی بزرگ و خیلی پیچیده است. تشخیص درست نیازمند دسترسی به وضعیت دستمزدها، صورت حساب‌ها و پرداخت‌های دریافتی بنگاه‌های بی‌شماری است که در سراسر کشور پراکنده‌اند؛ اما نمی‌توان چنین اطلاعاتی را از بنگاه‌هایی خواست که همگی درگیر امور روزمره و فوری خود هستند. حتی بسیاری کسب‌وکارهای کوچک اساسا تا چند هفته پس از پایان هر فصل درست از وضعیت حساب و کتاب خود آگاه نیستند تا سرانجام برای بررسی امور مالیاتی به سراغ این حساب‌ها می‌روند. وقتی خود مدیران بنگاه‌ها تا ماه مه نمی‌دانند وضعیت شرکتشان در ماه فوریه چگونه بوده است، چطور می‌شود از اقتصاددانان بانک مرکزی و خزانه داری انتظار داشت که همه چیز را با جزئیات بدانند.
اقتصاددانان همچنان در حال کشتی گرفتن با این مشکل هستند. تا چند روز پیش از شروع بحران اعتباری دو اقتصاددان از بانک مرکزی اروپا به نام‌های دومنیکو جانو و لوکرتزیا رایشلین به همراه دیوید اسمال از بانک مرکزی آمریکا مقاله‌ای منتشر کردند که توضیح می‌داد چطور می‌توان تشخیص‌ها درباره وضع رشد اقتصادی را با آمار بیکاری، تورم و موجودی وام و اعتبار پیوسته به روز کرد. دیوید هنری از دانشگاه آکسفورد با چند نفر از همکارانش روی جنبه خاصی از این مشکل کار می‌کند: یافتن یک شکست ساختاری یا تغییر شدید در شیوه کنش متغیرهای اقتصادی، به کمترین فاصله از لحظه تحقق آنها. به نظر خیلی ساده می‌رسد؛ اما مدل‌های پیش‌بینی اغلب این شکست‌های ساختاری را ثبت نمی‌کنند و آن وقت برای ماه‌ها یا سال‌ها پیش‌بینی‌های غلط تحویل می‌دهند. اما روش‌های جدید برای استفاده از داده‌های رسمی تنها یکی از راه‌ها است، یک راه دیگر استفاده از منابع اطلاعاتی غیررسمی است. مثل‌ پیگیری موضوعات روی تیوییتر یا بررسی محبوب‌ترین جست‌و‌جوهای گوگل که خیلی هم زود به زود به روز می‌شوند.
اقتصاددانان معروف،‌ هال واریان، در کنار مدیر آن زمان گوگل لری بریلینت، از روندهای گوگل برای پیگیری انتشار آنفلوآنزا، گردشگری در هنگ کونگ یا آمار فروش ماشین و مسکن استفاده کرده‌اند. دو اقتصاددان از بانک ایتالیا به نام‌های «داموری» و «جوری مارکوچی» نیز از داده‌های گوگل استفاده کرده و اعلام کرده‌اند که این روش به تشخیص میزان بیکاری و پیش‌بینی‌های اقتصادی به ویژه در ایتالیا کمک شایانی می‌کند. در این کشور آمار رسمی بیکاری هر دو ماه یکبار منتشر می‌شود.
اطلاعات حاصل از فعالیت‌های روی وب بی‌نقص نیست؛ اما تقریبا بلافاصله قابل دسترسی است. من با اطمینان پیش‌بینی می‌کنم که اقتصاددانان در آینده بیشتر از این روش استفاده خواهند کرد. شاید هم از همین حالا شروع کرده باشند!

تیم‌ هارفورد
مترجم: گلچهره پاکدل