سرنوشت دراماتیک حرامخواران نگاهی به مجموعه تلویزیونی تاوان

یکی ازکمبودهای آثار نمایشی تلویزیون و به خصوص سینما در ایران، عدم توجه آسیب شناسانه به مناسبات شغلی و روابط اقتصادی طبقه سرمایه دار است. البته فضای غالب آثار تصویری درکشورما، …

یکی ازکمبودهای آثار نمایشی تلویزیون و به خصوص سینما در ایران، عدم توجه آسیب شناسانه به مناسبات شغلی و روابط اقتصادی طبقه سرمایه دار است. البته فضای غالب آثار تصویری درکشورما، زندگی تجملاتی و اشرافی است، اما این رویکرد، بیشتر با هدف بهره بردن از زرق و برق های زندگی رفاه زده برای جبران ضعف های فیلم بوده و نگاه انتقادی هم به این قشر، به طور عمده در سطح و کلیشه باقی مانده است.
مجموعه تلویزیونی «تاوان» نیز در ترسیم زندگی مرفهان قله نشین از همین کلیشه ها استفاده کرده است. حتی بازیگران آفریننده نقش کلاهبرداران دراین سریال، بارها همین کاراکتر را اجرا کرده اند. مثل رضا رویگری که در ۵ ماه اخیر، این سومین بار است که در نقش کاراکتر ثروتمند خبیث حضور یافته است. اما این کلیشه های تصویری - فضاهای پرزرق و برق، کالبدهای اشرافی، خودروهای مدل بالا، تیپ های شبیه به هم و... -در تاوان به طور درست تری به کار رفته اند و نتیجه کار نسبت به بسیاری از آثار ترسیم کننده طبقه رفاه زده آسیب شناسانه تر درآمده است.
به طوری که این بار شاهد عمق فاجعه و تباهی قشر سرمایه داری جدید هستیم. دراین درام، پیوندی همگام و متوازن میان موقعیت اقتصادی، وضعیت خانوادگی و درون این آدم ها برقرارشده است. مهندس پویان ( پژمان بازغی) همزمان با دستیابی به میراث ثروت همسرش، به انحطاط اخلاقی و روانی می رسد وخانواده اش نیز از هم می پاشد. کاراکتر نقش رضا رویگری هم از سال ها قبل زن و فرزندش را از دست داده بود و آن دیگری هم دخترش را تبدیل به طعمه ای برای استثمار افراد کرده است.
از بین رفتن روستایی به دست پویان نیز، روایتی از تخریب طبقات ضعیف اجتماعی به دست سرمایه داری است.
نکته جالب توجه همزمانی قسمت های اخیر سریال «تاوان» با اتفاقات اخیر بازار است. در روزهای اخیر شاهد قائله آفرینی بخشی از صاحبان سرمایه برای فرار از پرداخت مالیات (حق مردم) بودیم. آیا این افراد نیز به سرنوشت دراماتیک حرامخواران سریال «تاوان» مبتلا خواهند شد؟
تاوان یک ملودرام جنایی است و بر نمایش و برجسته سازی تباهی تکیه دارد. از هم پاشیدن خانواده ها، تضاد نسل ها، قتل، دزدی، استثمار و کلاهبرداری، حجم اعظم این اثر نمایشی را تشکیل داده است. اتفاقاً این تصویرسازی در پاره ای موارد مثل رابطه رویگری و فرزندش بسیار اغراق آمیز است. از این منظر، این سریال در نمایش واقعیت های اجتماعی دچار عدم تعادل شده است.
خلق شخصیت کارآگاه، به عنوان تجلی اراده برای تقابل با ظلم اندکی به تلطیف فضای خشن و سیاه این مجموعه انجامید. اما با توجه به رسالت صدا و سیما درالگوسازی اخلاق و خانواده ایرانی، جای قرینه مثبت در آن خالی است. راهکار رفع این خلأ تمرکز و گسترش بیشتر شخصیت و زندگی پلیس بود. می شد زندگی شخصی و خانوادگی این پلیس را به عنوان یک خانواده سالم، در مقابل خانواده های مضمحل شده این روایت به تصویر کشید.مجموعه تلویزیونی «تاوان» نیز مثل عموم سریال های اخیر ایرانی ، برای فضاسازی، ازآثار خارجی تقلید کرده است. به همین دلیل اگر فضاها و آدم های به تصویر درآمده در این سریال غیر ایرانی هستند. این هم مسئله مهمی است؛ برای ارتقای مضمون در آثار نمایشی، نیازمند زبان و قالبی همسان با محتوای متعالی هستیم. نمی توان برای باز تولید و فرهنگ و اخلاق بومی کشورمان از ساختارهایی الگوبرداری کنیم که در اصل زبان انتشار فرهنگ و ایدئولوژی غربی هستند.
«تاوان» همچنین مبتلا به برخی ضعف ها در زمینه فیلمنامه و قاب بندی است. به طور مثال، چرا پلیس ها پویان را به طور محسوس تعقیب می کنند؟ اما به هرحال این اثر یک گام رو به جلو برای کارگردان آن و دستگاه تولید آثار نمایشی درکشورمان محسوب می شود.
بعد از تحریر:
«شهرام شاه حسینی» کارگردان «تاوان» را بیشتر از یک سریال ساز، به عنوان یک کارگردان سینما می شناسیم. اما اثر او برای سیما، یک سروگردن از تمام آثار او برای سینما بالاتر است و این اتفاقی است قابل تأمل؛ چرا یک فیلمساز در عرصه سینما و در همکاری با بخش خصوصی رو به سقوط حرکت می کند، اما در صدا و سیما کاری متفاوت و روبه جلو را انجام می دهد؟

آرش فهیم