فیلسوف، موسیقیدان و نظریهپرداز اجتماعی، تئودور آدورنو معمار فلسفی حلقه نخستین نظریهپردازان انتقادی است که از دل موسسه تحقیقات اجتماعی در فرانکفورت آلمان ظهور کردند. …
فیلسوف، موسیقیدان و نظریهپرداز اجتماعی، تئودور آدورنو معمار فلسفی حلقه نخستین نظریهپردازان انتقادی است که از دل موسسه تحقیقات اجتماعی در فرانکفورت آلمان ظهور کردند. آدورنو با جدا شدن از دیدگاههای مارکسیستهای ارتدوکس به بررسی بحرانهای دوگانه مدرنیته -بیعدالتی و نهیلیسم- مبادرت ورزید؛ بحرانهایی که از خصیصه انتزاعی عقلانیت روشنگری سرچشمه میگیرد. او استدلال میکند که نقد اقتصاد سیاسی باید به نقد خرد ابزاری روشنگری راه برد.
اندیشه همسانی، آنچنان که آدورنو عقلانیت ابزاری میخواندش، از واسطههای حسی، زبانی و اجتماعیای انتزاع شده است که سویههای شناختگر را به اُبژههای شناختپذیر پیوند میدهد. در چنین فرایندی همساناندیشی، امور مشروط، حسی و اختصاصی را در افراد و طبیعت سرکوب میکند.
روش دیالکتیک منفی آدورنو، به منظور رهانیدن این عوامل از داعیههای عقلانیت ابزاری، طراحی شده است. با این وصف آدورنو اذعان میکند تمام آنچه این روش میتواند به نمایش درآورد مفهومی انتزاعی است که نمیتواند کاملاً به ابژه خود بپردازد و حق مطلب را ادا کند. آدورنو به عنوان مدلی برای دستور زبان بدیل خرد و شناخت، به فضایل و دستاوردهای مدرنیسم هنری بازمیگردد؛ در اینجاست که کار جدید او، ایده مطلق هر اثر هنری را به آزمون و سنجه درآورده و شالودههایش را دگرگون میکند. وی مدلی برای نوعی وابستگی دوجانبه دینامیک میان ذهن و ابژههایش تصور میکند که مستلزم مفهوم بازتدوین شده شناختن و کنش کردن است.
آدورنو به سال ۱۹۰۳ در فرانکفورت متولد شد. آدورنوی جوان، عشق و علاقه مادامالعمر خود را به موسیقی، از مادر و خواهرش به ارث برد. اواخر جنگ جهانی وی به همراه منتقد اجتماعی و نظریهپرداز فیلم و سینما، کرکاوئر، به مطالعه نقد خرد ناب کانت میپرداخت. آدورنو با راهنماییهای کرکاوئر، به بررسی "نقد نخست" کانت مبادرت کرد؛ البته نه به عنوان یک اثر معرفت شناسی صرف، بلکه به عنوان یک متن رمزگذاری شده که وضعیت تاریخی روح باید در آن به خوانش درآید. این شیوه خوانش و تأمل، معرفتشناسی را با چهرهشناسی اجتماعی درهم پیچید و از آن پس مشخصه ساختارمند و شالودهساز فلسفه آدورنو شد.
او پس از اینکه رسالهای پیرامون پدیدهشناسی ادموند هوسرل تکمیل کرد، دکترای خود را در سال ۱۹۲۴ دریافت کرد. در سالهای بعد، به وین مسافرت کرد و با آلبان برگ، آهنگسازی خواند و به سلک آهنگسازان و موسیقیدانانی که در حلقه شوونبرگ گرد میآمدند پیوست. میان پرده وین زندگی آدورنو، تاثیر مداومی بر او گذاشت: نه اینکه وی تنها و فقط حامی برجسته "موسیقی جدید" شده باشد، بلکه میتوان ادعا کرد که سبک فلسفیاش، گرتهبرداریای از تکنیکهای آهنگسازی بدون تُن شوونبرگ و برگ بوده است.
پس از بازگشت به فرانکفورت، آدورنو با تزی که به نام کی یرکگارد "صورتبندی زیباییشناسی" منتشر شد، به سِمَتِ استادیاری رسید. در این اثر دشوار فهم، مضامین سهگانهای وجود دارد که در دیگر آثارش نیز راه یافته است. از آن جمله: ۱. نقد اگزیستانسیالیسم به علت خیانت به عینیت، به واسطه عناصر وجودی به مقولههای انتزاعی؛ همانند مفهوم "ذهنیت" در سخن کی یرکگارد (آدورنو این روند را ادامه داد و نقد مشابهی به مفهوم "هستی" هایدگر وارد آورد) ۲. قرائت جهان اجتماعی، به عنوان امری شیء شده؛ یعنی جهانی که در آن نهادهای رسمی، دواعی ذهنیت ناظر برافراد را نادیده میگیرند ۳. تلاش برای "عینیتبخشی" تاریخی و مادهگرایانه نگرشهای دینی و الهیات.
آدورنو در سال ۱۹۴۳ آلمان هیتلری را به مقصد کالج مرتن آکسفورد ترک گفت. در طول سه سال و نیمی که در انگلستان به سر برد، مقالاتی را برای دفتر مجله موسسه تحقیقات اجتماعی مینوشت که از آن پس، تحت مدیریت دوستش، هورکهایمر اداره میشد. همین روزها بود که او بر روی کتابی در مورد هوسرل کار کرد و سرانجام در سال ۱۹۵۶ به چاپ رسید. آدورنو سالهای جنگ را در آمریکا سپری کرد. در طول آن دوران ها هورکهایمر در تالیف دیالکتیک روشنگری مشارکت داشت. این اثر غالباً به عنوان رکن اصیل نخستین نسل نظریه انتقادی محسوب میشود.
آدورنو پس از جنگ به فرانکفورت بازگشت تا به بازتاسیس موسسه کمک کند. در طول دوازده سال بعد کتابهای متعددی پیرامون نقد ادبی و موسیقی، نظریه اجتماعی و فلسفه به تولید رساند. مقالهای که وی در سال ۱۹۵۷ به نام جامعهشناسی و تحقیق تجربی نوشت، اکنون آغازگر مباحث اثباتیای محسوب میشود که آلمان دهه ۱۹۶۰ را به خروش درآورد؛ مباحث و منازعاتی که در یک سرِ آن آدورنو و سربازانش قرار داشتند و در سوی دیگر، رزمآوری چون کارل پوپر. دو کتاب فلسفی بزرگ آدورنو، دیالکتیک منفی و نظریه زیباییشناسی در طول این دوران به نگارش درآمدهاند که یک سال پس از مرگ نویسنده به چاپ رسید.
مسعود فولادفر
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است