هر شب وقتی به رختخواب میروم با خود میاندیشم که آیا صبح را میبینم. گاهی این وحشت چنان غالب میشود که فراموش میکنم من تنها مسافر این کشتی بزرگ نیستم. میلیونها آدم دیگر هم …
هر شب وقتی به رختخواب میروم با خود میاندیشم که آیا صبح را میبینم. گاهی این وحشت چنان غالب میشود که فراموش میکنم من تنها مسافر این کشتی بزرگ نیستم. میلیونها آدم دیگر هم در این کلانشهر زندگی میکنند که شاید نه همه بلکه بخش عظیمی از آنها به دنبال زلزله ممکن است دچار آسیب شوند. شاید خانه عدهای در مقابل زلزله توان تحمل داشته باشد، اما زمانی که ارتباط ما با بیرون قطع میشود، آیا باز هم میتوانیم فکر کنیم که آسیبی بر ما وارد نشده است؟!
براستی برای مقابله با زلزله چقدر توانایی داریم؟ مانورهایی در ارتباط با بحران انجام شده که بیانگر تاخیر رسیدن مسوولان امر در شرایطی عادی است وای به زمانی که خیابانها مملو از خاکروبههای آپارتمانها بوده و آتش از هر جایی زبانه میکشد، لولههای گاز و آب شکسته و هر نوع ارتباطی از بین رفته است! فکر میکنید در آن زمان مسوولان برخورد با بحران کجا هستند؟ اگر خانه آنها ضدزلزله باشد در گوشهای از شهر گیر افتادهاند و اگر خانهای چوبین داشته باشند که توفان زلزله خود و خانواده آنها را با خود برده است! اگر هم زنده مانده باشند تنها کافی است آسیبی به اعضای خانواده وارد شده باشد که در آن صورت عقل حکم میکند که چراغی که به خانه روا باشد به مسجد حرام شود!
در رابطه با اصنافی که در تماس مستقیم با امداد در شرایط بحران هستند نمیتوان در مقالهای با این محدودیت چیز زیادی گفت اما در این جمع عدهای هستند که در بخش درمان و مداوای مصدومان زلزله در اولین سنگر قرار میگیرند: پزشکانی متخصص برای مقابله با هر نوع بحران، از زلزله تا سقوط یک هواپیمای مسافربری در حومه شهر که به تازگی ردی از آنها در شهرهای بزرگ کشورمان دیده میشود؛ پزشکان متخصص طب اورژانس. آنها اولین گروهی هستند که برای چنین شرایطی آموزش دیدهاند و توانایی دارند شرایط بحرانی بیماران را حل و فصل کنند تا بیمار از خطر مرگ رهایی یابد.
در ایران کمتر از ۲۰۰ نفر در این رشته مشغول هستند اما واقعیت این است که تعداد متخصصان اورژانس که ردیف اول برخورد با مجروحان اینگونه حوادث را برعهده دارند و در تهران ساکن هستند بسیار کمتر از این اعداد است. افرادی که به تازگی از این رشته فارغالتحصیل شده و بسیاری از آنها در خانههایی دور از بیمارستانها و مراکز عمده درمانی با فقدان مقاومت لازم در برابر زلزله زندگی میکنند. اگر زلزلهای در این شهر رخ بدهد چند نفر از آنها زنده میمانند؟ چند نفر از آنها توانایی حضور در محل خدمتی خود را دارند؟ این نمونهای از شرایط یکی از ارکان اصلی درمانی و مدیریتی اورژانسها در شهر بزرگ تهران است. راه حل دوم اعزام افراد از شهرهای دیگر برای برقراری نظم، درمان صحرایی و مدیریت شهر است. آیا شهر تهران با تمام پیچیدگی حاکم بر آن براحتی توسط نیروهای سازمان یافته دیگر شهرها، حتی از شهرهای نزدیک همچون قم و کرج، قابل دستیابی است؟ و اگر چنین احتمالی وجود دارد چه مدت زمان میبرد؟
یکی از مسائل موجود برای برخورد با انواع بحرانهای شدید، برقراری امکانات برای ۷۲ ساعت است تا اینکه کمکهای خارج از محدوده آسیب در دسترس قرار گیرد. اما با شرایطی که در تهران وجود دارد و خطر ناشی از بروز زلزله میتوان به برقراری حداقل نیازمندیهای بازماندگان برای ۷۲ ساعت خوشبین بود؟ آیا مانورهایی برای آمادگی و ارسال نیرو از خارج از شهر بهداخل تهران اقدام شده است؟
دکتر بهروز هاشمی
متخصص طب اورژانس
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است