از غفلت تا عبرت

آنچه ذیلا بیان می‌شود گزیده‌ای از مواعظ جامع و وصایای بسیار سودمند امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) است. - «و اعرض علیه اخبار الماضین و ذکره بما اصاب من کان قبلک من الاولین …

آنچه ذیلا بیان می‌شود گزیده‌ای از مواعظ جامع و وصایای بسیار سودمند امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) است.
- «و اعرض علیه اخبار الماضین و ذکره بما اصاب من کان قبلک من الاولین و سر فی دیارهم و اعتبر آثارهم و انظر ما فعلوا و این حلّوا و نزلوا و عمّن انتقلوا فانک تجدهم قد انتقلوا عن الاحبه و حلّوا دار الغربه و کانک عن قلیل قد صرت کاحدهم فاصلح مثواک و لا تبع آخرتک بدنیاک؛ سرگذشت و خبرهای پیشینیان را به دل خود عرضه بدار و مصائب گذشتگان را به او یادآوری کن. در شهر و دیار آنها سیر و سیاحت نما و از آثار و نشانه‌های آنها عبرت بگیر و نگاه کن چه کردند و کجا بار افکندند و جای گرفتند. و از چه کسانی جدا شدند و دل بریدند. همانا خواهی یافت که آنها از دوستان خود جدا شده‌اند و در دیار غربت سکنا و ماوا گزیده‌اند و گویا که بزودی تو هم جزء آنها خواهی بود. پس اقامتگاه و ماوای خود را اصلاح وآباد کن و آخرت خود را به دنیایت مفروش».
بی‌تردید سرگذشت پیشینیان و مردمان گذشته، چراغ راه آیندگان است و آن چه این مهم را میسور می‌سازد آن است که پیام تاریخ دریافت شود و دل، عبرت پذیرد. حضرت علی (ع) در این بخش از وصیت خویش به امام مجتبی (ع)، می‌فرمایند: سرگذشت پیشینیان را به دل خود عرضه بدار که چه افرادی در این دنیا زندگی انسانی و شرافتمندانه‌ای داشتند، اما در ذلت و خواری فرو غلتیدند و به سرانجام بدی دچار شدند و چه افرادی با رعایت آداب زندگی انسانی عالی‌ترین مدارج کمال را طی نمودند و سرفراز به بارگاه حق شتافتند و در مقام قرب الهی سکنی گزیدند. از این رو باید انسان آثار و اعمال گذشتگان را بررسی و مطالعه کند و ببیند چه چیزهایی موجب می‌گردد که یک قوم و مردمی، با عزت زندگی کنند؟ و چه اموری باعث می‌شود که مردمی به ذلت و خواری بیفتند؟ آن گاه آنچه را موجب سعادت می‌شود کسب و از آنچه موجب بدبختی می‌گردد، اجتناب نماید و در یک کلام از گذشته‌ گذشتگان عبرت آموزد، همان گونه که قرآن کریم بارها ما را به این نکته مهم سفارش می‌فرماید: «قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه الذین من قبل»(روم/۴۲).
انسان بعد از اینکه با مطالعه در احوال و آثار گذشتگان به بی‌وفایی دنیا واقف گشت و نسبت به آینده و سرنوشت محتوم خود آگاهی یافت، بی‌تردید در پی چاره‌ای برمی‌آید تا برای آینده‌ خود به وجه نیکو و مناسب چاره‌اندیشی کند. آدمی بعد از مطالعه‌ احوال گذشتگان باید به این نتیجه رسیده باشد که زندگی این دنیا جاده‌ای است که گریزی جز گذر از آن نمی‌باشد و هرگز منزل و مسکن نیست که در آن اقامت کند. جریان کلی حاکم بر عالم و آدم از روز نخست که این عالم پدیدار شده، پیوسته در یک مسیر بوده و هست و هرگز لحظه‌ای توقف نداشته و ندارد. پس برای او نیز جای درنگ نیست تا چه رسد به اقامت نمودن. گردش ایام در اختیار انسان نیست و چه بخواهد و چه نخواهد لحظه‌ها همچنان درگذرند و انسان دائماً در حال سیر و حرکت است اما تو ببین کجا می‌روی؟ و آنجایی که اقامت خواهی کرد کجاست؟ و در آنجا سرانجام تو چه خواهد بود؟ آیا عاقلانه است در بین راه، سرمایه را از دست بدهی و در حال غفلت خوش بگذرانی و وقتی به منزل می‌رسی دیگر آه در بساط نداشته باشی؟ و این در حالی است که هرگز در این راه به هیچ کس خوش نگذشته است و زندگی هرگز از سختی جدا نبوده، نشده و نمی‌شود و اگر کسانی هم خوشی‌هایی داشته‌اند موقت و محدود بوده و با هزاران نوع رنج و غم و غصه توام بوده است. حال وقتی که سرنوشت بشر این گونه است و حکم حتمی و کلی عالم و آدم چنین است، پس و لا تبع آخرتک بدنیاک فاصلح مثواک؛ هرگز آخرت خود را به دنیا مفروش و جایگاه و منزلگاه خود را درست کن و آباد ساز. ببین کجا می‌روی آنجا را اصلاح و آباد کن.

رضا جاودان
منبع: پند جاوید، آیت الله مصباح یزدی، صص ۷۱-۷۹