زاگون ؛ نگین رودبار قصران

در شمال شرق شهر تهران، در جایی که شهر را زیر پا می گذاری و از دود و شلوغی می گریزی به کوهها می رسی و بعد از گذشتن از گردنه ی قوچک و پیچ چند کوه به منطقه ای می رسی که زمین تا آسمان، آب …

در شمال شرق شهر تهران، در جایی که شهر را زیر پا می گذاری و از دود و شلوغی می گریزی به کوهها می رسی و بعد از گذشتن از گردنه ی قوچک و پیچ چند کوه به منطقه ای می رسی که زمین تا آسمان، آب و هوایش با هوای آلوده ی تهران فرق دارد. با اینکه از تهران تا آن منطقه ی کوهستانی نیم ساعت الی ۴۵ دقیقه بیشتر فاصله زمانی نیست ولی گویی تو دنیای دیگری را می بینی در منطقه ی رودبار قصران. روستاهایی که آب و هوایش در تابستان آن قدر مطبوع و دلنشین است که حتم داری وارد قطعه ای از بهشت شده ای. بعد از گذشتن از جاده ای رویایی که نه تنها در تابستان زیباست، حتی در پائیز و زمستان هم چهرأ زیبایی دارد. آن قدر زیباست که انسان ساعتها هم اگر به تماشایش بنشیند از لذت دیدارش سیر نمی شود. در پائیز درختان هزار رنگ می شوند و تابلویی از زیبایی ها را به چشم ها هدیه می دهد که دست چیره دست هیچ نقاشی نمی تواند آن را بر بوم نقاشی رسم کند. از این روستاهای کنار جاده که می گذری به روستاهای فشم می رسی روستایی که از لحاظ امکانات و ساختمان سازی از شهر هم مدرن تر و زیباتر است و برای خودش دیگر شهر بزرگی شده است در میدان فشم یک دوراهی وجود دارد که از سمت چپ به میگون و از سمت راست آن به زاگون می روی «به نگین رودبار قصران» روستایی با همه سادگی هایش، بسیار باشکوه و خاطره انگیز. اگر روزی به زاگون بروید در دفتر خاطرات ذهنتان تا ابد ماندگار خواهد بود. باغهای زیبا و دو رودخانه ای که دورتادور این روستا را احاطه کرده و روستا در بین این دو رودخانه مثل زمردی است در حلقه ای از آب. روستای زاگون نیز با همه زیبایی هایش به دلیل سرمای زیادش در زمستان ها از جمعیت زیادی برخوردار نیست و اکثر مردم این روستا تقریباً از اول پائیز تا اول بهار به تهران می آیند یعنی اکثراً یک خانه هم در تهران دارند. ولی عده ای هم هستند که برف و سفیدی و پاکی و سکوت زمستان را با دنیا عوض نمی کنند و در آنجا می مانند و احساس خوشی را در آنجا به دست می آورند. روستای زاگون هم مثل تمام روستاها و شهرهای ایران چندین شهید و جانباز و آزاده در دل خود دارد. از جمله شهید داوود ریاحی و علی کسرائی و... که افتخار این روستا هستند. امامزاده ای هم در این روستاست که می گویند خیلی حاجت دهنده است و آن امامزاده عبدالله است که در بالای ده و در کنار روستای لالون قرار دارد. در روز عاشورا و تاسوعا عزاداران و سینه زنان این دو روستا، علامت های خود را به این امامزاده می برند و ادای احترام می کنند.
روستای زاگون دارای کوههای زیبا و یخچالهای طبیعی بسیار نادری می باشد که کوهنوردان و گردشگران بسیاری را در تابستان جذب خود می کند. در وسط ده چشمه ی بزرگ و زیبایی است که آبش نه تنها خنک و گوارا است گویی دوای دردهاست. مردمش مهمان نواز و مهربان و ساده دلند. خوش رویی و شوخ طبعی از صفات مردم این روستاست و همین امر باعث شده کسانی که برای گردش و تفریح یکبار به این روستا می روند، دوباره و سه باره و سالی چندبار گردش در این روستا را در برنامه های خود قرار دهند. عده ای هم همانجا یا خانه اجاره می کنند و یا زمین و باغ می خرند و ماندگار می شوند. زاگون روستای زیبایی است که یکبار دیدنش واقعاً می ارزد و در یادها همیشه سبز و زیباست.
فاطمه کشرانی
۱۵ساله/ تهران
(عضو تیم ادبی هنری مدرسه)