شعر ویژه ی محرم (م ـ شوریده )

● شعر ((محرم)) دیشب چراغ آسمان را خواب دیدم خورشید را بر نیزه ای بی تاب دیدم در آن بیابان لاله ها را چیده بودند در زیر سم ها ماه را پیچیده بودند بر نیزه ها خورشید را کم می توان دید عرش …

● شعر ((محرم))
دیشب چراغ آسمان را خواب دیدم
خورشید را بر نیزه ای بی تاب دیدم
در آن بیابان لاله ها را چیده بودند
در زیر سم ها ماه را پیچیده بودند
بر نیزه ها خورشید را کم می توان دید
عرش خدا را در غمش خم می توان دید
قابیل واران کینه ای دیرینه دارند
با آل احمد دشمنی در سینه دارند
کوفه مرامانی که می جنگند با ماه
فریاد حیدر را نمی بینند در چاه
نامردمان سرمست از نیرنگ بودند
شیطان صفتهایی سراپا ننگ بودند
خورشید و ماهم را هم اینان سر بریدند
اولاد زهرا را چومرغان سر بریدند
دست علمدار حسینم را بریدند
با خون مردان خدا ، دنیا خریدند
ای داد و بی داد از شما ای داد و بیداد
ای داد براین ننگتان ای داد و فریاد
از پا حسین افتاده - ماسیراب بودیم
زینب اسیری رفته- ما در خواب بودیم
فریاد های خسته تر از جنس خورشید
وادی به وادی رفت و هی خونابه بارید
امشب تو ساقی جام می از نهر پرکن
طاقت ندارم نهر را از زهر پر کن
خورشید را بر نیزه ها بی تاب دیدم
لبهای نازش را زخون سیراب دیدم
شاعر : م- شوریده (سید مهدی نژادهاشمی )
اول محرم ۱۳۸۸
□□□
خلائق خاک بر سر ، جملگی زاری کنید
محرم ماه خون آمد - عزاداری کنید
ز خاک نینوا فریاد می خیزد چنین
حسینم یار می خواهد- وفاداری کنید
نمی بینید مسلخ می کشاند ماه را
مسلمانان بپاخیزید و یک کاری کنید
به دشت کربلا هر روز می پیچد بلند
کجا هستید شیران تا فداکاری کنید
اگر این خاک عصیانگر عطش دارد کنون
فدا سازید تن را- خون بها جاری کنید
چه گویم چون زبان الکن و قاصر از بیان
ندارد تاب گفتن خویشتن داری کنید
اگر در غربت میدان رزمش نیستید
به اشک چشمها از دین نگهداری کنید
از این اندوه باید گفت در اشعار باز
نمی گنجد در این شعرم شما یاری کنید .
م- شوریده (سید مهدی نژادهاشمی )
□□□
شعله به عالم زده سوگ تو ای سر جدا
شور بپا می کند خون تو در نینوا
ماه جهان را کِشد ظلم به مسلخ کنون
قلب مرا می کند درد از این ماجرا
عشق فراموش شد حرمت قرآن شکست
بار دگر می برد بر سر(( نی)) آیه را
شرم گریبان دَ رَد مرگ به نیرنگان
شرم ندارید ای کوفه مرامان چرا ؟
باده و پیمانه را ریخت زمین ناگهان
دست ندارد ببین ساقی میخانه ها
رنگ زمین سرخ شد ، میکده آتش گرفت
سوخت زمین با زمان سوخت جهان پا به پا
عرش بنالد غمین ، مویه کند آسمان
خم شده پشت زمین از غم مولای ما
منتظرم ای خدا اذن دهی یا حسین
از غل تن خسته شد بنده ی حُرّ شما
عاشق شوریده ام عشق امامم حسین
بار دگر می کشد دست مرا کربلا
شاعر:م- شوریده (سید مهدی نژادهاشمی )۲۴/۹/۸۸
سید مهدی نژاد هاشمی