مفهوم و مبانی اساسی جمهوری

هم اکنون در شمار زیادی از کشورهای جهان، حکومت جمهوری برقرار است، و این نوع حکومت، قالب انواع مختلفی از حکومت ها با ایدئولوژی ها و مرام های مختلف گشته است. علاوه بر این در ادبیات …

هم اکنون در شمار زیادی از کشورهای جهان، حکومت جمهوری برقرار است، و این نوع حکومت، قالب انواع مختلفی از حکومت ها با ایدئولوژی ها و مرام های مختلف گشته است. علاوه بر این در ادبیات سیاسی نیز این واژه کاربرد زیادی یافته است و شاید هم اکنون یکی از مشروع ترین نظام های سیاسی در دنیا نیز محسوب می شود.
واژه جمهوری Republic ریشه ای لاتینی دارد و مرکب از دو لفظ Res( ) به معنای امر و “Publica ” به معنای همگانی یا عمومی می باشد. لغت جمهوری در زبان فارسی به معنای گروه، جماعت، مردم کثیر و متراکم از هر چیزی، توانا، بزرگ ریگ و ... آورده شده است. این کلمه در اصل، چنانکه در عنوان (لاتین و انگلیسی) جمهوری افلاطون مندرج است تنها مترادف “دولت” بود، اما از قرن هفدهم معنی کشور بدون پادشاه را پیدا کرد. برخی تعاریف بر این اصرار دارند که تنها کشورهایی که دارای مقررات انتخاب (مستقیم یا غیر مستقیم) رئیس دولت هستند، می توانند به درستی جمهوری خوانده شدند”.
مفهوم “جمهوریخواهی” نیز نظیر مفهوم “جمهوری” در طول تاریخ مراحل تکوینی مختلفی پشت سر نهاده است؛ از زمان انقلاب آمریکا و فرانسه، جمهوری معنای حکومت قانونی را به خود گرفت که در آن حقوق مدنی و آزادی های فردی تضمین شده وجود داشته باشد. “جمهوریخواهی” به معنای دشمنی با استبداد سلطنتی و به عبارت بهتر متضمن آزادی های مدنی بود، اما پس از برقراری دموکراسی در بسیاری از نظام های سلطنتی اروپا، جمهوریخواهی معنای رادیکال خود را از دست داد، زیرا نظام های سلطنتی نیز، اکنون خاستگاه قدرت خود را خواست مردم می دانند نه اداره الهی.
عنوان جمهوری اسلامی هم که در حال حاضر به سه کشور ایران، پاکستان و موریتانی اطلاق می شود. به معنای مقید ساختن قوانین و مقررات جاری در این کشورها در چهارچوب قوانین قرآن و شریعت اسلامی است.
حکومت جمهوری بر چهار مبنای اساسی استوار شده است:
الف) مردم، دولت را تعیین می کنند و حکومت به آنها متکی است.
ب) زمامداران از طریق انتخابات برگزیده می شوند. احزاب، جمعیت ها و گروههای سیاسی، مردم را تشویق می کنند که به برنامه های آنها رای بدهند نه به اشخاص.
ج) زمامداران نباید خود کامه باشند و برای تامین این هدف باید تفکیک قوا را پذیرفت تا هم یک مرکز واحد همه قدرت را در دست نگیرد و هم هر قدرتی بر قدرت دیگر نظارت کند.
د) قدرت زمامداران با آزادی محدود می شود یعنی ملت دارای آزادی هایی است که دولت را اجازه تجاوز به حریم آنها نیست.
منابع
ایان مک لین، فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ، ترجمه حمید احمدی، (تهران، میزان، چاپ اول،۱۳۸۱ )
داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی (فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی) (تهران، مروارید، چاپ سوم،۱۳۷۷ )
محمود طلوعی، فرهنگ جامع علوم سیاسی (تهران، علم، چاپ دوم،۱۳۷۷ )
مصطفی رحیمی، اصول حکومت جمهوری (تهران، امیر کبیر،۱۳۵۸ )