مطابقت عبدالله بن سلام و مخیریق با سلمان فارسی یعنی قاضی شریح پدر و قاضی شریح پسر (عبدالله بن سبا)

اگر موضوع اشتراک در خبر یهودی بودن عبدالله بن سلام و عبدالله سبأ و همچنین موضوع عالم دین و کتاب به شمار رفتن این دو را دلیلی بر این همانی بودن این دو بگیریم، به مطابقت آنان با …

اگر موضوع اشتراک در خبر یهودی بودن عبدالله بن سلام و عبدالله سبأ و همچنین موضوع عالم دین و کتاب به شمار رفتن این دو را دلیلی بر این همانی بودن این دو بگیریم، به مطابقت آنان با "قاضی شریح پدر و قاضی شریح پسر" (سلمان فارسی پدر و پسر) می رسیم. حتی در باب نام مخیریق که از ریشه خرق (شکافتن و کندن) عنوان کندی قاضی شریح را به وضوح مشاهده میکنیم. می دانیم در خبر ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه در مورد انجیل سبعین، سلمان فارسی و سلام بن عبدالله سلام -به عنوان گزارشگر و مدون کننده این کتاب- به هم رسیده اند. در مجموع بر این پایه و نیز بر اساس قرائن دیگر از جمله تشابه نامها و معانی نام و نشان آنها می توان چنین نتیجه گرفت که قاضی شریح پدر و پسر یا همان سلمان فارسی معمر به عنوان عالم محقق ادیان علاوه بر آیین زرتشتی اطلاعاتی مهمی هم از ادیان یهود و مسیحیت و مانی گری داشته اند.
در سایت کتابخانه تخصصی حج در مورد معرفی عبدالله بن سلام و مخیریق دو چنین آمده است:
"درباره عبدالله بن سلام نوشته اند که وی دانشمندی بخرد بود و با کارشکنی های همکیشان خود علیه پیامبر ـ ص ـ مخالفت می کرد. وی گوید: وقتی نام رسول خدا ـ ص ـ را شنیدم و اوصافش را دریافتم و اسم و زمانش را که انتظار آن را می کشیدم دانستم، بسیار خوشحال و شادمان بودم تا این که پیغمبر به مدینه آمد. وقتی آن حضرت در قبا منزل گرفت، مردی خبر او را به ما رساند و من در آن هنگام بالای درخت خرمایم بودم و عمه ام پایین درخت نشسته بود. همینکه آن مرد خبر ورود پیامبر را گفت تکبیر گفتم. و چون عمه ام با شگفتی بر من اعتراض کرد، گفتم: او برادر موسی بن عمران و همکیش اوست. و عمه ام پرسید: این همان پیامبری است که به ما خبر داده اند در آخرالزمان می آید؟ گفتم: آری. آنگاه عمه ام نیز ایمان آورد.
وی در ادامه همین حدیث گوید: سپس خدمت پیامبر ـ ص ـ رسیدم و به آیین اسلام گرویدم و دوباره نزد خاندانم بازگشته آنها را به اسلام خواندم. اما مسلمانی خود را از یهود مخفی کردم.
سپس نزد پیامبر ـ ص ـ بازگشتم و عرض کردم: من مایلم که شما مرا در یکی از اطاقهای منزلت جا دهی و از چشم یهود نهانم بداری و سپس از آنها جویای من شوی و ببینی درباره من چه می گویند، چون اگر آنها از مسلمانی من آگاهی یابند، زبان به عیب من می گشایند.
رسول خدا ـ ص ـ پیشنهاد مرا پذیرفت. یهود خدمت آن حضرت آمدند و با وی در گفتگو شده از او سؤالاتی پرسیدند. سپس پیامبر ـ ص ـ از آنها پرسید: ابن سلام در میان شما چگونه مردی است؟ گفتند: او سیّد و سرور ما و علاّمه و دانای ماست.
من با شنیدن قضاوت آنها برون آمده گفتم: پس از خدا پروا کنید و آنچه را که محمد ـ ص ـ آورده بپذیرید به خدا سوگند شما نیک می دانید که او رسول خداست و در تورات نام و صفت او را مکتوب دیده اید. و بدانید که من به رسالت او گواهی می دهم و بدو ایمان می آورم و او را تصدیق می کنم.
یهودیان که متحیر مانده بودند، گفتند: تو دروغ می گویی، و زبان به طعن من گشادند.
از این پس مسلمانی خود و خانواده ام را عیان کردم و عمه ام نیز اسلام آورد.
دیگر از همین یهودیان دانشمند که مشرّف به آیین اسلام شدند «مُخیریق» بوده است. مردی دانا و توانگر. وی تا روز جنگ اُحد همچنان به کیش یهود بود. اما در جنگ اُحد خود را به اردوگاه مسلمین رساند و در آن جنگ به شهادت رسید. نکته این که جنگ اُحد در روز شنبه واقع گردید. اما مخیریق با بی اعتنایی به این که شنبه در دین یهود چه جایگاهی دارد، خطاب به یهود گفت: ای یهودیان! شما بخوبی می دانید که وظیفه دارید محمد ـ ص ـ را یاری کنید. آنگاه خود سلاحش را برگرفت و آنقدر جنگید تا شهید شد."