کرج از لفظ تا معنا

بر اساس قدیم ترین منابع و مآخذ که نام کرج در آن ذکر شده می‌توان به کتاب اوستا اشاره نمود. به گونه‌ای که از واژه‌ی «گوذ» که از یکی از شعبه‌های رنگ‌ها گرفته شده، استفاده گردیده است. …

بر اساس قدیم ترین منابع و مآخذ که نام کرج در آن ذکر شده می‌توان به کتاب اوستا اشاره نمود. به گونه‌ای که از واژه‌ی «گوذ» که از یکی از شعبه‌های رنگ‌ها گرفته شده، استفاده گردیده است. افزون بر این که در اوستا به رودی به نام « ارنگ» نیز اشاره شده ولی از این که منظور از رود ارنگ در کتاب اوستا چه رودی بوده اختلاف نظر وجود دارد. چه این که برخی آنرا رود« والگا» و برخی «جیحون» و برخی دیگر رود زرافشان «سغد» دانسته‌اند. در دیگر کتب نام کرج آمده است به طوری که می‌توان به کتاب معروف حدودالعالم من المشرق الی المغرب و هم چنین به کتاب معروف نزهه القلوب تألیف حمدالله مستوفی اشاره نمود. در این کتاب از کرج تعاریفی به میان آمده که می‌توان به استراتژیک بودن منطقه از حیث مفهوم و از لحاظ معنا نیز کرج از لغت کاواک یا کاوک گرفته شده که به معنی تهی و یا از لفظ بانگ و فریاد و آگاه کردن است زیرا وجود آتشگاه و کوه‌های «مراد تپه» کلاک کرج و دژ دختر و شهرستانک مؤید این مدعاست که در روزگار باستان در این مکان‌ها جهت خبر رسانیدن و دیدبانی آتش افروزی می‌شده است و در جنگل‌ها بدینوسیله از یورش دشمنان باخبر گردیده‌اند. بر اساس منابع و مآخذ موجود به مانند مقاله‌ی نگاهی به تاریخ و پیشینه ی فرهنگی شهر کرج در مجموعه مقالات کرج شناسی مفاهیم مختلفی ارائه گردیده است. مفاهیمی از قبیل این که:« کرج مبدأ خبری بزرگ برای (رگا) ری باستان بوده و از آنرو احتمال دارد که در اصل کراج بوده است که کرج از وجه تسمیه‌ی بسیاری از کوه هایی که در پشت کوه‌های کلاک موجود است، می‌باشد. این نویسنده در مقاله خود عنوان می‌دارد که به کرج برج نیز گفته‌اند.
و دلیل عمده آن نیز این است که این منطقه کوه‌های فراوانی دارد و بر اساس تیپ و ظاهر این کوه‌ها می‌توان واژ‌ی ترکیبی کوه رج را برای آن در نظر گرفت و احتمال زیاد کلمه‌ی کرج از کوه رج مشتق شده است. وی اضافه می‌دارد که کرج به معنای چاک و شکاف نیز به کار رفته است یعنی محلی که در کنار شکاف توسط( رودخانه) ایجاد شده است که به پیرامون آن کرج گفته‌اند و منظور از شکاف رودخانه‌ای است که از کوه‌های البرز شمال غربی تهران جاری است.
و نیز نام‌دهی است که در کنار این رودخانه که شاهان قاجار در آنجا بناها و قصرهای عالیه بنا نموده‌اند. این نویسنده علاوه بر مواردی که ذکر آن رفت هشت دلیل عمده از لحاظ لغوی به صورت‌های ذیل برای واژه کرج ترسیم کرده که عبارتند از:
۱) کرج به معنای تباه شدن نان و سبزی
۲) کرج به معنای کره برآوردن
۳) کرج به معنای کره (معرب کره)
۴) کرج به معنای قواره‌ی پارچه
۵) کرج به معنای قاچ هندوانه و خربزه
۶) کرج به معنای گروهی از مردم
۷) کرج به معنای نوعی بازی محلی
۸) کرج به معنای طایفه‌ای از نصاری که در حوالی تفلیس شوکتی فراهم کرده بودند. ولی اشاره‌ای به منابع و مآخذ معتبر ننموده‌اند که گمان می‌رود دلایل فوق در ابعادی محل بحث و وارسی لازم را می‌طلبد. لذا با این تعابیر می‌توان دریافت که علاوه بر مفاهیم و مصادیق بارز و درخور توجه و تأملی که برای واژه‌ی کرج عنوان گردیده است، واژه‌ی کرج را می‌توان در فرهنگ و لغت فارسی عمید نیز معنا کرد.چه این که حسن عمید از واژه کرج صحبتی به میان نیاورده ولی واژه کرجی و یا گرجی را چنین معنا کرده‌اند:
ـ کشتی کوچک- قایق پارویی یا موتوری و زورق. لازم به توضیح است هما قربانی‌پور در مقاله‌ی خود از مجموع مقالات کرج شناسی به مفاهیم هشتگانه‌ای که برای واژه کرج ترسیم کرده‌اند شاید گفت کوه رج با توجه به تیپ اقلیم( کوه‌ها) بیشتر به معنا نزدیک است ولی از آن سو نیز این نویسنده دچار لغزش و یا احیاناً اشتباه محرز شده‌اند. چرا که نخست هیچگونه دلیل و یا سند موثق و معتبری را برای مفاهیم خود نیاورده‌اند و در ثانی مفهوم واژه‌ی کرچ را که با کرج از حیث معنی و شکل متفاوت است برای کرج تعریف نموده اند که باز حسن عمید در فرهنگ لغت فارسی کرچ را به معنی یک تکه‌ی بریده شده از خربزه یا هندوانه، قاش و قاچ معنا کرده‌اند. نکته‌ی دیگر که بسیار با اهمیت و اساسی به نظر می‌‌آید، در ارتباط با نامگذاری بر روی مناطق و یا موالید چهارگونه است. از این منظر تنها معنی واژه نمی‌تواند دلیل عمده و اساسی مبنی بر اینگونه نامگذاری‌ها باشد. چه این که دلایل متعددی در این مهم نقش و مدخلند. روحیه و تیپ یک سرزمین و یا شکل و شمایل طبیعت و ساختار ماهوی یک اقلیم می‌تواند دلیل بر اینگونه نامگذاری‌ها باشد.
در ثانی خدمات و ساز و کارهایی که توسط افراد خیر و نامدار و مشاهیر اجتماعی در یک منطقه صورت پذیرفته نیر می‌تواند دیگر دلیل مبنی بر تایید این مقوله باشد و نکته‌ی سوم انتقال یک یا چند فرآیند فرهنگی و اجتماعی بوده که بر اساس اعتقاد راسخ مردم یک منطقه و یا شهر سینه به سینه شکلی واقعی را به خود گرفته است و مهمتر اینکه بر اساس گذشت زمان خیلی از موالید طبیعی دچار تغییر و تحول از لحاظ نام شده‌اند که در این خصوص نیز تحقیقات و کندو کاو لازم صورت نپذیرفته و بایستی بطور سازنده و مفید این مهم مدنظر و تفحص قرار گیرد.

موزه تاریخ شهر کرج
عابدین پاپی