گزیده دوبیتی و رباعی

اگر صد بار دیگر دل برانی مرا بر دورخی سوزان کشانی سر از سودای عشقت برندارم تو معبود دلم تابی کرانی ●●● دلم آتش زدی و غم نداری غمم افزون شده بی غم گساری دلم را خود به مسلخ گر کشاندم …

اگر صد بار دیگر دل برانی
مرا بر دورخی سوزان کشانی
سر از سودای عشقت برندارم
تو معبود دلم تابی کرانی
●●●
دلم آتش زدی و غم نداری
غمم افزون شده بی غم گساری
دلم را خود به مسلخ گر کشاندم
هزاران طعنه بر من نیست عاری
●●●
چون عشق تو آتش به جهان می افکند
دل سوخت و خاکستر آن می افکند
این سوخته از آتش دل باکی نیست
نقشی دگر از عالم جان می افکند
●●●
تویی فانوس شبهایم که تار است
تو باشی همچنان عیشم به بار است
تویی بر بال احساس چکاوک
برایم خوش چو می خوانی بهار است
●●●
در حسرت عشق بی کرانت ماندم **
مبهوت نگاه بی ا مانت ماندم **
پایم سر راه عشق هم می لنگد **
در اول پیچ هفت خوانت ماندم
●●●
بوی گل رازقی چشیدن چه خوش است
برلذت آشیان رسیدن چه خوش است
گویند زمان اوج سردی نگاه
خود را به نگاه دوست دیدن چه خوش است
●●●
از دست تو من کاسه ی خونم امشب
بر خیز و ببین اوج جنونم امشب
از بس که تو آزار مرا خوش داری
از خانه و کاشانه برونم امشب



سید مهدی نژاد هاشمی