فلسفیدن درباره مد

واژه «مد» از کلمه Mode در زبان انگلیسی به معنای رسم، سبک، اسلوب، طرز و طریقه است که وارد ادبیات فارسی شده و در اصطلاح، عبارت است از روش و طریقه‏ای موقتی که براساس ذوق و سلیقه افراد …

واژه «مد» از کلمه Mode در زبان انگلیسی به معنای رسم، سبک، اسلوب، طرز و طریقه است که وارد ادبیات فارسی شده و در اصطلاح، عبارت است از روش و طریقه‏ای موقتی که براساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه، سبک زندگی - از جمله شکل لباس پوشیدن، نوع آداب پذیرایی و معاشرت و تزیین و معماری خانه و... ـ را تنظیم می‏کند.
در اروپای قرون وسطی از به کار بردن این واژه پرهیز می‎شد و هر مقوله جدید و بدیع با واژه نیو New توصیف می‎شد. شیء یا پدیده نو (نیو) امر تازه‎ای بود که به ساحت آسمانی و ناشی از آفرینش‎گری خداوند و خلاقیت الهی تعلق داشت، اما پدیده «مدرن» و «مد» متعلق به ساحت زمینی و دهری بود. مد ناشی از اراده انسان برای خلاقیت بود و مفهومی نزدیک به «بدعت» در فرهنگ اسلامی داشت. اما همزمان با سنت‎زدایی در امور اجتماعی اروپا در عصر روشن‎گری، واژه‎هایی چون مدرن و مد نیز تقدیس شدند و بیشتر مقبولیت عمومی یافتند.
طبق نظریه «جرج سیمل»، مد همان تغییر غیرمتمرکز جنبه‎های فرهنگی زندگی است و از یک تنش اساسی و پایه‎ای در وضعیت اجتماعی انسان‎ها ناشی می‎شود. از یک طرف، هرکدام از ما تمایل داریم از دیگران تقلید کنیم و از طرف دیگر، دوست داریم نسب به دیگران متفاوت باشیم. طبیعی است که بعضی از ما بیشتر تمایل داریم از دیگران تقلید کنیم و در اصل به متحدالشکل شدن و یا وفق دادن خود با دیگران اهمیت زیادی می‎دهیم؛ در حالی که بعضی دیگر دوست دارند از بقیه افراد متمایز باشند و به عبارتی مایلند با دیگران تطابق نداشته باشند و مجزا از سایرین به نظر برسند. جریان مد به هر دوی این تمایلات توجه می‎کند و برای این که بتواند خوب کار کند، باید دل هر دو گروه را به‎دست آورد.
«سیمل» که نظریات او درباره مد همچنان مورد استفاده قرار می‎گیرد، معتقد است هر دوی این تمایلات افراطی به ماهیت انسان بر می‎گردد. انسان‎ها از یک طرف دوست دارند عین همسایه خود عمل کنند و از طرف دیگر از او متمایز باشند. چشم به زندگی دیگران دوخته‎اند تا مثل آن‎ها عمل کنند و از طرفی مایلند نسبت به همان آدم ها تفاوت داشته باشند و همین مسئله است که بحث مد و مدگرایی را دامن زده است.
● فلسفیدن درباره مد
مد به‎عنوان یک دغدغه، نگاه و سبک زندگی اجتماعی، اکنون مورد توجه گستره وسیعی از جامعه جهانی قرار دارد. مد شدن، مد بودن، مد ایجاد کردن و ... از آن‎جا که بیشتر مسئله‎ای اجتماعی - اقتصادی است، کمتر مورد توجه اندیشه فلسفی قرار گرفته و به نظر می‎رسد غفلت فلسفی از این پدیده چندان خوشایند نباشد؛ چراکه به تدریج تبدیل به یکی از اجزای مهم زندگی اجتماعی و نظام اقتصادی مدرن شده است. پرسش‎های زیر گشایش دریچه‎ای است برای این موضوع.
● مد چیست؟ چگونه پیدا شد و پا گرفت؟
▪ علت پیدایش و ناپدید شدن یک مد چیست؟
میان مد و زیبایی چه ارتباطی برقرار است؟ آیا هر مدی زیباست یا هر زیبایی مد می‎شود؟ آیا ممکن است چیز نازیبایی مد شود؟ آیا مد شدن و دمده شدن به معنای نسبی بودن زیبایی است؟
رابطه مد بودن و خوب بودن چیست؟ آیا مد بودن به معنای خوب بودن است؟ آیا انسان‎های خوب به دنبال مد می‎روند؟
میان مد و شخصیت اجتماعی چه تعاملی برقرار است؟ آیا مد بودن شخصیت اجتماعی می‎آورد؟ اگر نمی‎آورد چرا بسیاری می‎پندارند که در صورت دمده بودن از جایگاه اجتماعی مورد علاقه خود دور خواهند شد؟
تعامل درون با مد به عنوان یک مسئله بیرونی چیست؟ آیا مد بودن موجب تقویت درون می‎گردد و یا بالعکس؟
مد بودن چه زمانی اتفاق می‎افتد؟ آیا هر فردی می‎تواند مد باشد؟ افرادی که مد می‎شوند از چه ویژگی‎هایی برخوردارند؟ و و و...

نویسنده: امیر حسین - کشاورز