جایتان خالی‌ست...

امشب، اولین شب جمعه ماه است... راستی! پنج‌شنبه‌ها یا به روایت دیگر شب‌جمعه‌ها که امشب یکی از زیباترین آنهاست ما به سراغ یاد و خاطرات گذشتگان و امواتمان می‌رویم... همان‌هایی که …

امشب، اولین شب جمعه ماه است...
راستی! پنج‌شنبه‌ها یا به روایت دیگر شب‌جمعه‌ها که امشب یکی از زیباترین آنهاست ما به سراغ یاد و خاطرات گذشتگان و امواتمان می‌رویم...
همان‌هایی که ماه رمضان با وجود آنها رنگ‌وبویی دیگر داشت. همان پدربزرگ‌ها و مادربزرگها... تخت چوبی و حوض فیروزه‌ای وسط حیاط... دو تا پشتی بر روی تخت... یک سماور قدیمی و چند تا استکان کمرباریک با بوی ریحان و سنگک تازه و آش رشته مخصوص ماه مبارک. یادتان آمد؟ کجاست آن روزها و چه شد صفا و صمیمیت آن سفره‌های افطار و شوق سحر بیدارشدن‌ها؟!
این ستون را برای آنهایی قلم می‌زنم که دلشان برای عزیزانشان تنگ شده و می‌خواهند امروز و امشب در لحظه‌های طلایی این مهمانی بزرگ، به یاد آنها فاتحه‌ای بخوانند و از سویدای دل بگویند: خدا بیامرزدتان. مرا ببخشید، مادر دارید؟ خدای مهربان برایتان حفظ کند و سایه‌اش همچنان بر سرتان، سایبان عاشقی باشد. پدر دارید... خالق یکتا برایتان نگاهش دارد و دستانش ، گرمابخش وجودتان باشد.
ولی اگر کسی مثل من سایه مادر بر سر ندارد و حسرت یک شب افطاری‌دادن به مادرش را دارد با من زمزمه کند:‌خدایا! ماه مهمانی توست، و همه بر سر سفره رحمتت نشسته‌ایم و جرعه‌نوش مغفرت وجود توییم، پروردگارا! پدر و مادر ما را ببخش و بیامرز، در این شب جمعه اول ماه، اموات و درگذشتگان ما را غریق رحمتت بگردان و از برکات این ماه نصیب آنها نیز قرار بده.
حالا کمی خیالم راحت شد. امشب با یادشان، روزه‌ام را افطار می کنم و از خدا می‌خواهم که به من ،‌اولادی عطاکند که شب جمعه‌ای در ماه‌رمضان- که من نبودم و زیر خاک آرمیده بودم- به یاد من باشند و فاتحه‌ای نثارم کنند.
اجازه بدهید با این فراز از دعای معروف بعد از نمازهای یومیه‌مان در این ماه سخنم را تمام کنم: اللهم ادخل علی اهل القبور السرور.