شمیم عطر گل نرگس

● برای قامت سبز دلم برای نگاهت عجیب لک زده است برای شیوه آن دل فریب لک زده است برای خوشه گندم، برای خواهش دل برای خنده رسوایی سیب لک زده است تمام وسعت قلبم در اضطرار دعا برای لحظه …

● برای قامت سبز
دلم برای نگاهت عجیب لک زده است
برای شیوه آن دل فریب لک زده است
برای خوشه گندم، برای خواهش دل
برای خنده رسوایی سیب لک زده است
تمام وسعت قلبم در اضطرار دعا
برای لحظه امن یجیب لک زده است
به جام آینه سوگند می خورم که دلم
برای جرعه فتح قریب لک زده است
برای لحظه قد قامتی که خواهی بست
برای سیصد و اندی جیب لک زده است
دلیل دائم دلواپسی گواهم باش!
برایت این غزل ناشکیب لک زده است
و جان به راه ظهورت چه چشم می کاود
برای دیدن مردی غریب لک زده است
علاج سینه مجروح بی گمان با توست
که قلب ریش برای طبیب لک زده است
به قبله می نگرد این دل کبوتری ام
برای قامت سبزی نجیب لک زده است.
محمد علی رحیمی (خاموش)
● عطر گل نرجس
امشب به باغ آرزوها شمس تابان می رسد
فریاد تکبیر از حریم حی سبحان می رسد
جانی دگر از لطف حق بر عالم جان می رسد
نوری ز نسل فاطمه از عرش رحمان می رسد
بر طارم نیلوفری ماهی درخشان می رسد
نور دو چشم عسکری امشب به دوران می رسد
شان نزول آیه های نور قرآن می رسد
ختم امامت را سخنگویی خوش الحان می رسد
باغ ولایت را علمداری به میدان می رسد
چون قائم آل محمد(ص) در گلستان می رسد
امشب به یمن مقدمش عالم گلستان می رسد
خورشید رویش بر زمین امشب زرافشان می رسد
در بوستان منزلت سروی خرامان می رسد
بر طرف بستان و چمن بلبل غزل خوان می رسد
از عطر و بویش عطر گل در غنچه حیران می رسد
باغ امامت را گلی زیبا نمایان می رسد
این نوگل باغ نبی معراج قرآن می شود
نرگس ز دیدار رخش چون غنچه خندان می شود
امشب ز عرش کبریا صلوات یاران می رسد
نور ولای احمدی امشب به دوران می رسد
یارب چه مولودی است این که عالم از او شد بوستان
دست یداللهی است این کامد ز لطف حق نشان
فوج ملائک تا زمین اندر پی اش دامن کشان
گهواره شد محراب و در محراب باشد خوش بیان
آید به گوش انسیان این مژدگانی هر زمان
کامد ز درگاه الهی حضرت صاحب زمان
صلوات می گوید بر او جبرئیل هم در آسمان
یعنی که ای اهل زمین صلوات گوییدش به جان
او با گلاب و مشک ناب از عرش رحمان می رسد
روح الامین امشب به خاک مقدمش زر می زند...
حسامی