فلسفه علوم اجتماعی چیست؟

دانشمندان علوم اجتماعی، رفتار گروهی و جمعی انسان ها را مطالعه می کنند. فیلسوفان علوم اجتماعی نیز روش های کاوش و الگوهای تبیین مناسب برای علوم اجتماعی مذکور را مورد مطالعه …

دانشمندان علوم اجتماعی، رفتار گروهی و جمعی انسان ها را مطالعه می کنند. فیلسوفان علوم اجتماعی نیز روش های کاوش و الگوهای تبیین مناسب برای علوم اجتماعی مذکور را مورد مطالعه قرار می دهند. یکی از موضوعات محوری و اصلی که فلاسفه علوم اجتماعی همواره بدان علاقه مند بوده اند عبارت از این است که روش شناسی علوم اجتماعی باید چه تفاوتی با روش شناسی علوم طبیعی و فیزیکی داشته باشد. ‌
ارسطو معتقد بودکه علل غایی، نقش اساسی را در تبیین رفتار انسانی ایفا می کند، در حالیکه دانشمندان علوم طبیعی بایستی فقط به علل مادی و موثر امور توجه کنند. در ابتدای قرن بیستم تلاش های زیادی برای بی طرف سازی علوم اجتماعی به عمل می آمد. با این حال بحث درباره نیاز علوم اجتماعی به شکل خاص و منحصر به فردی از شناخت، هنوز هم در مباحث فلسفی معاصر جریان دارد.‌
البته دلایلی هم برای باور به این که کاوش اجتماعی مسائل ویژه خود را دارد، ارائه شده است. کارل پوپر در کتاب “فقر تاریخی گری” استدلال می کند که تلاش برای پیش بینی رفتار های انسانی بواسطه باز بودن فوق العاده نظام اجتماعی که هیچگونه مشابهی در علوم طبیعی ندارد، تضعیف می شود؛ و از سوی دیگر تصوراتی که افراد درباره مسایل ممکن دارند، بر اعمال آنان تاثیر می گذارد. علاوه بر این احتمال زیادی وجود دارد که فردی که در یک شرایط دشوار عملی قرار دارد، با راه حل های کاملا جدیدی مواجه شده و طبق آنها عمل نماید. توانایی انسان ها برای ابداع ایده های نوین و واکنش سیستم های انسانی در برابر ایده ها، از باز بودگی منظومه شمسی در برابر منجمین، متفاوت به نظر می رسد. ‌
شماری از فیلسوفان همچنین به پدیده پیش گویی های واکنشی اشاره کرده اندکه طبق آن عمل انجام یک پیش گویی می تواند رفتاری که آن پیش گویی تلاش پیش بینی اش را داشت را تغییر دهد. این ملاحظات، بسیاری از فیلسوفان را متقاعد ساخت که دانشمندان علوم اجتماعی باید بجای پیش گویی توجه بیشتری را به تبیین معطوف کنند؛ ولی در این مورد نیز درباره گونه های مناسب تبیین در علوم اجتماعی، توافق چندانی وجود ندارد.‌
ویژگی منحصر به فرد دیگر علوم اجتماعی این است که بسیاری از پدیده های بنیادین مورد مطالعه فقط از این جهت که مردم در یک جامعه فرضی درباره وجود آنان موافقت می کنند، به منصه ظهور می رسند. آنچه که به عنوان پول، ازدواج، و قتل، محسوب می شود به نظام پیچیده ای از فهم و اعتماد متقابل که عمدتا از جهان مادی و زیستی مستقل است، بستگی دارد. این مولفه های مهم زندگی اجتماعی انسان بر حسب مقاصد مشترک مردم، ایجاد شده، تداوم یافته، و از بین می روند. از نظر جی. ال. آستین، توان ایجاد تعهدات از طریق اظهارات کارکننده، ویژگی کلیدی یک جهان اجتماعی است. از سوی دیگر، جان سیرل، پیشنهاد بررسی نهادهایی را مطرح ساخت که در مقاصد جمعی اعضای یک جامعه ریشه دارند. این واقعیت که بخش اعظم واقعیت اجتماعی بصورت جمعی ساخته می شود، قویا نشان می دهد که روش ها و ساختار های علوم اجتماعی ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارا هستند.‌
از این رو دلایل بدیهی برای این انتظار وجود دارد که مسایل نوعی پیش روی علوم اجتماعی ممکنست از چالش های سر راه علوم مادی متفاوت باشند؛ ولی بدگمان های سنتی درباره امکان علم جوامع انسانی بواسطه موفقیت های اخیر دانشمندان علوم اجتماعی، تضعیف شده اند. به همین دلیل بخش عمده فلسفه علوم اجتماعی معاصر به مسایلی که در روند روزمره کاوش اجتماعی ظهور می یابد می پردازد. ‌
فلاسفه علوم اجتماعی در راستای طبقه بندی ویژگیهای بنیادین برنامه های پژوهشی گوناگون و نشان دادن قوت و ضعف آنها با نظریه های متفاوتی کار کرده اند. از این لحاظ رویکردهای متفاوت تبیین علوم اجتماعی را مختصرا می توان بدین شرح برشمرد: نظریه انتخاب عقلانی، تحلیل کارکردی، ماتریالیسم فرهنگی، و روش های تفسیری.‌

نورتا کوئرتج
مترجم: یعقوب نعمتی وروجنی
منبع:‌
. / NORETTA KOERTGE, PHILOSOPHY OF THE SOCIAL SCIENCES, In The philosophy of science : an encyclopedia۷۸۰, P۲۰۰۶ Sahotra Sarkar, Jessica Pfeifer, editors, New York, Routledge,‌