خانواده در سلامت روان فرزندان بسیار تأثیر گذار است

اگر بپذیریم که رفتار اکتسابی است و یادگیری حداقل در آغاز متأثر از تقویت و پاداش محیطی است، تردیدی بر جای نمی ماند که در تعیین رفتار بارز و آشکار کودک، واکنش های عاطفی او، ادراک، …

اگر بپذیریم که رفتار اکتسابی است و یادگیری حداقل در آغاز متأثر از تقویت و پاداش محیطی است، تردیدی بر جای نمی ماند که در تعیین رفتار بارز و آشکار کودک، واکنش های عاطفی او، ادراک، نگرش ها و ارزش های او، خانه و خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است.
آثار و نفوذ خانواده در رشد کودک و نوجوان زیاد است. خویشتن پنداری و احساس ارزشمندی نوجوان از نگرش های اعضای خانواده نسبت به او نشأت می گیرد و هر گاه والدین در هر یک از مراحل رشد به کودک مسئولیتی در خور توانش بدهند، به تدریج درباره خود به عنوان یک فرد قابل اعتماد و شایسته می اندیشد. اگر والدین صادقانه به او محبت کنند، او دوست داشتن دیگران را یاد می گیرد و بالاخره اگر والدین از اعتماد او نسبت به استقلال یافتن جلوگیری به عمل نیاورند، او قادر خواهد بود در خلال دوره نوجوانی به درجه و میزان لازمی از آزادی دست یابد و به تدریج خود را از وابستگی کودکانه رها سازد.
نتیجه مطالعه و تحقیقات دانشمندان و روان شناسان رفتاری بی شباهت به قطعه شعری که دروتی لانولت سروده است، نیست که:
▪ کودکی که زندگی را با کینه توزی می گذراند، ستیزه جویی می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با تمسخر می گذراند، شرمساری می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با انتقاد می گذراند، محکومیت می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با ترس می گذراند، تشویش می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با حسادت می گذراند، نفرت می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با تحمل مشقات می گذراند، شکیبایی می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با ترحم به خود می گذراند، تأسف می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با تشویق می گذراند، اعتماد به نفس می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با امنیت می گذراند، ایمان می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با مورد پذیرش بودن می گذراند، عشق و محبت می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با انصاف می گذراند، عدالت می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با شرافت می گذراند، حقیقت می آموزد
▪ کودکی که زندگی را با دوستی می گذراند، می آموزد که «دنیا مکانی زیبا برای زیستن است»
به طور کلی نگرش ها و رفتار والدین می تواند تسهیل کننده یا مانعی در رشد و تکامل کودک باشد. ارزش های والدین در رشد کودک از اهمیتی خاص برخوردار است. والدینی که دارای معیارها و ارزش های والایی هستند و در زندگی به آن عمل می کنند، فرزندانی تربیت می کنند که در مواجهه با ضوابط و رفتار تعارض انگیز، دارای همان ارزش های والا خواهند بود. برعکس والدینی که احساس مسئولیت نمی کنند و بر مبنای هر چه پیش آید خوش آید زندگی می کنند، بی شک ارزش ها و معیارها و بالاخره فلسفه خویش از زندگی را به فرزندانشان القا می کنند.
علاوه بر محیط خانواده، انتظارات نوجوانان از والدین، محیط های نامساعد خانوادگی، خانواده های از هم پاشیده، طرد شدگی کودکان و نوجوانان از خانواده، محدودیت زیاد، عیوب و نقایص شخصی و فقر از جمله عوامل تأثیر گذار در بهداشت روانی خانواده است.
به طور خلاصه موقعیت کودک در خانواده، تعداد و جنسیت فرزندان و ترتیب تولد آن ها، روابط بین آن ها و یا والدین، وجود ارزش ها و معیارهای صحیح اخلاقی و اعتقادی در خانواده، حضور دیگر افراد فامیل در خانه، روابط با همسالان و بچه های محل و دیگر عوامل مانند عوامل اقتصادی و فرهنگی، شخصیت کودک را شکل می دهد. خوشبختانه گاه تغییر پاره ای از عوامل، امکان پذیر است. برنامه های تربیتی از طریق رسانه های همگانی و آموزش های غیر رسمی و کتاب های ساده حاوی دستور العمل های تربیتی و اخلاقی و اعتقادی می تواند والدین را در درک و شناخت فرزندان و نیز یادگیری اصول تربیت کودک کمک کند. علاوه بر این جلسه های مشاوره فردی معلم یا مشاور با والدین در روشن ساختن مشکلات و کمبودها و نارسایی ها در خانه یا مدرسه و نیز اقدامات سازنده به منظور جبران آن ها می تواند بسیار مفید و مؤثر واقع شود.

فاطمه دارابی
کارشناس علوم تربیتی