فرجام تلخ آخرین تزار

نیکلای الکساندروویچ رومانوف آخرین تزار روسیه بود. لقب کاملش نیکلای دوم، امپراتور و فرمانروای مطلق روسیه بود که ۲۳ سال بر این کشور فرمان راند و سرانجام درپی انقلاب اکتبر ۱۹۱۸ …

نیکلای الکساندروویچ رومانوف آخرین تزار روسیه بود. لقب کاملش نیکلای دوم، امپراتور و فرمانروای مطلق روسیه بود که ۲۳ سال بر این کشور فرمان راند و سرانجام درپی انقلاب اکتبر ۱۹۱۸ ناچار به کناره‌گیری شد، بدین‌ترتیب بود که فرمانروایی‌اش به پایان رسید و چندی پس از انقلاب بود که همراه با خانواده‌اش به دست بلشویک‌ها کشته شد.
نیکلای بزرگ‌ترین پسر امپراتور الکساندر سوم بود و در سن‌پترزبورگ چشم به جهان گشود. او هنگامی که ۱۶ ‌ساله بود شیفته شاهدخت الکساندرا دختر لویی چهارم، و نوه ویکتوریا ملکه انگلستان شد که در آن زمان تنها ۱۲ سال داشت. پدر و مادرش با این زناشویی همداستان نبودند و دوست داشتند پسرشان در راستای پیمان اتحاد میان فرانسه با شاهزاده‌ای از این کشور پیمان زناشویی ببندد با این همه اما او با الکساندرا ازدواج کرد و ثمره این ازدواج چهار دختر و یک پسر بود.
به دنبال ترور ولیعهد اتریش به دست یک ملی‌گرای صرب در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ نیکلای دوم در آغاز جنگ برای پشتیبانی از صربستان دودل بود چراکه جنگ با اتریش به معنای جنگ با آلمان بود. بسیج نیروی روس‌ها و پیشروی‌شان به سوی مرزهای اتریش به مداخله آلمان‌ها که با اتریشیان پیمان دفاعی داشتند انجامید و شعله‌های جنگ زبانه‌کشید. روس‌ها اگرچه در برابر عثمانی و اتریش- مجار به پیروزی‌هایی دست‌یافتند،ولی یارای برابری با نیروی آلمان را نداشتند و کار در جبهه شرق به کندی پیش می‌رفت. اینچنین تزار نیکلای به این اندیشه افتاد که خود اداره جنگ را در دست گیرد، پس برخلاف اندرز رایزنان پسرخاله‌اش گرانددوک نیکلای را که جنگ‌سالاری ورزیده بود کنار گذاشت و خود جای او را در فرماندهی جنگ‌گرفت. پی‌آمدش این بود که به زودی لهستان از دست رفت. همچنین دوری تزار از پایتخت سبب‌شد که نتواند جلوی انقلاب را بگیرد. اداره دولت به دست الکساندرا افتاد که نزد توده مردم خوشنام نبود.
در ۱۹۱۵ سن‌پترزبورگ دچار آشوب ‌شد و گروهی از سربازان سر به شورش برداشتند. تزار به اندرز کسانی که او را به انجام اصلاحات برای پیشگیری از انقلاب می‌خواندند توجهی نکرد. در ۱۹۱۷ قحطی در پتروگراد (نام تازه سن‌پترزبورگ) مردم را به شورش برای یافتن نیازهایشان انگیزاند و اشراف نیکلای را وادار به کناره‌گیری کردند. او در آغاز می‌خواست به سود پسرش الکسی کنار برود، ولی چون او و خانواده‌اش ناچار بودند به تبعید بروند،پزشکان به او هشدار دادند که پسرش دور از پدر و مادر زمان درازی نخواهد زیست، پس تزار خواست برادرش گرانددوک میخائیل را به جانشینی خود بگمارد. ولی میخائیل پذیرش تاج و تخت را به رای مردم سپرد و پیشنهاد تزار را نپذیرفت. ولی با انقلاب بلشویکی بنیان ۳۰۰ سال فرمانروایی خاندان رومانوف بر روسیه از بین رفت.
در آغاز ماه مارس دولت موقت انقلابی تزار و خانواده‌اش را در کاخی در ۱۵کیلومتری جنوب پتروگراد بازداشت‌ نمود. در اوت ۱۹۱۷ دولت الکساندر کرنسکی تزار و خانواده‌ای را به توبولسک در کوه‌های اورال فرستاد. در اکتبر که بلشویک‌ها بر سر کار آمدند به سختگیری بر خانواده تزار پرداختند. در این هنگام جنبش سفید به ستیز با انقلاب پرداخت و جنگ درونی همه سویه‌ای آغاز شد. پس تزار و خانواده‌اش را به دژ جنگی یکاترینبورگ که در دست نیروهای بلشویک بود فرستاد و در ۱۷ ژوئیه همان‌سال در ساعت ۲:۳۳ بامداد نیکلای دوم، همسرش الکساندرا، دخترانش و پسر بیمارش الکسی، به همراه پزشک خانوادگی‌شان و سه خدمتکار ایشان را در زیرزمین آن دژ تیرباران نمودند. پیکرهایشان را در اسید گذاشتند و بازمانده‌لاشه‌شان را به خاک‌سپردند. ۸۰ سال پس از آن در ۱۹۹۸ پیکرهای تزار و خانواده‌اش شناسایی شد و در آیینی با حضور بوریس یلتسین دوباره و این بار در سن‌پترزبورگ به خاک‌سپرده شدند.
در ۱۹۸۱ نیکلای دوم و خانواده نزدیکش از سوی کلیسای ارتدوکس در تبعید روسیه جایگاه قدیسی یافتند و شهید شناخته ‌شدند.