ارزش دوستی

من هم درست همانند تو گرفتارم. من هم درست همانند تو نگران امرار معاش هستم. من هم درست همانند تو سر کار می روم و در برابر ارباب رجوع خود پاسخگو هستم. من هم مانند تو انسانم و به استراحت …

من هم درست همانند تو گرفتارم. من هم درست همانند تو نگران امرار معاش هستم. من هم درست همانند تو سر کار می روم و در برابر ارباب رجوع خود پاسخگو هستم. من هم مانند تو انسانم و به استراحت و تفریح نیاز دارم. من هم درست همانند تو دارای شأن و مقام هستم. در پایان هر ماه صورتحساب اینترنت پر سرعت خود را باید پرداخت کنم. برای من هم درست همانند تو در پایان دو ماه صورتحساب تلفن همراه و تلفن ثابت می آید. من نیز مانند تو غمگین می شوم. من نیز مانند تو اشتباه می کنم. من نیز مانند تو لباس می پوشم و غذا می خورم.
آنگاه . . .
تو برای من وقت نداری. من از سر بیکاری برایت پیامک می فرستم. تو خیلی گرفتاری. تو مثل سیگاری ها که آتش به آتش سیگار می کشند، از این «جلسه» به «جلسۀ» دیگر می روی. «جلسه»! چه واژۀ زیبائی است برای فرار از دوستان! شاید هم برای فرار از خود و گذشتۀ خود. گاهی یک پیامک یعنی صلۀ ارحام و ما چه بخیلیم که ۱۶۰ ریال ناقابل را صرف احوالپرسی از دوست نمی کنیم، گنجینه ای که در روز مبادا به درد ما می خورد . . .
و هنوز هم که هنوز است تو هزار و یک علت شرعی و عرفی داری که «وقت نداری»! غافل از این که یک عمر محکومی در این دنیا زندگی کنی! پس برای یک عمر وقت داری.

بهمن کبیری پرویزی