در روستای ما جانوران خطرناکی همچون مار و عقرب زندگی میکردند که گاهی اوقات مردم روستا را نیش میزدند. یک روز صبح که من میخواستم به مدرسه بروم، کفشهایم را که پوشیدم، چیزی …
در روستای ما جانوران خطرناکی همچون مار و عقرب زندگی میکردند که گاهی اوقات مردم روستا را نیش میزدند. یک روز صبح که من میخواستم به مدرسه بروم، کفشهایم را که پوشیدم، چیزی همانند خار در پای چپم فرو رفت. فوراً کفشم را از پایم بیرون آوردم و آن را تکان دادم. یک عقرب سیاه از آن بیرون آمد. عقرب مرا گزیده بود.
به مادرم گفتم. مادرم ابتدا دو دستی بر سر خود کوبید و بعد مرا به درمانگاه روستا برد. آن روز به مدرسه نرفتم. چند روز در خانه خوابیدم تا وقتی حالم خوب شد. عقرب حیوان خطرناکی است که در مناطق جنوبی بسیار فراوان است.
محمد احمدی ـ کاکی بوشهر
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است