به شهوت گر تو اسب عشق رانی

ز شهوت عاقبت بیگانه گردی به عشق و معرفت فرزانه گردی به شهوت گر تو اسب عشق رانی همه افعال عالم عشق خوانی نگو یم مر تو را شهوت نرانی تو را گویم که شهوت عشق دانی تو آگه شو به شهوت عشق …

ز شهوت عاقبت
بیگانه گردی
به عشق و معرفت
فرزانه گردی
به شهوت گر تو
اسب عشق رانی
همه افعال عالم
عشق خوانی
نگو یم مر تو را
شهوت نرانی
تو را گویم که
شهوت عشق دانی
تو آگه شو
به شهوت
عشق بارد
به سنگر شو
که آهو
مشک دارد
چه کس داند که در سرما
بهار است
کجا داند ؟خزان
نی ها به بار است
خزان و هم بهارت
زرد و زار است
اگر آب زمستانی
خمار است
تو را گرما و سرما
هیچ کارت
اگر ساقی نگردد
می گسارت
تو را شهوت همی
آتش به جان است
اگر دل با دلت
نا مهربان است
کجا دانی که لبها
مخملین است
تو گر نازش کنی
خود بوسه چین است
مگر،دانی که
ذرات وجودت
تو گر قدرش بدانی
خوشه چین است
کسی کو نفس خود را
عشق سازد
نفس گردد دمادم
عشق بازد
ناصر طاهری بشرویه....روشنا
پیام آور عشق و آگاهی
[email protected]
rroshanaa.mihanblog.com
rroshanaa.persianblog.ir
nasertaheriboshrouyeh.com


ناصر طاهری بشرویه