حرف های آسمانی

ای رب زمین و ماه و افلاک! تو خلق نمودی تنم از خاک برعالم خلقت تو رحیمی کن نامه ی من زهرگنه پاک عشق تو به جان من شرر زد با عشق تو دل گشته زغم پاک بار الهی این تویی که التیام بخش این قلب …

ای رب زمین و ماه و افلاک! تو خلق نمودی تنم از خاک
برعالم خلقت تو رحیمی کن نامه ی من زهرگنه پاک
عشق تو به جان من شرر زد با عشق تو دل گشته زغم پاک
بار الهی این تویی که التیام بخش این قلب زخم خورده و احیاگر جان مرده من هستی
الهی تویی خدای افلاکی و من همین انسان خاکی. با سرشک خود وضو می کنم و نماز عشق را اقامه می کنم. وقتی به سجده می روم یادم نمی رود که من هم روزی همین خاک ضعیف بودم و این تو بودی که در وجود بی مقدارم روح دمیدی و اشرف مخلوقاتم ساختی.
وقتی در قنوت دستان مالامال از نیازم را به سوی تو بلند می کنم چه کوتاه می شود فاصله مان! آری تو به همه نزدیک ترینی ولی من هستم که از خودم غفلت کردم.
معشوقا! مرا به خود بازگردان. ای مجید وای حمید! بر من ببخش هر آنچه در دستان توست.

پریسا بقالی زاده مقدم (روشندل)
۱۴ساله. مدرسه راهنمایی شاهد اشراقی. قم