قهرمان کیست؟

پوریای ولی یکی از پهلوانان معروف دنیاست و ورزشکاران او را مظهر فتوت و مردانگی می‌دانند. نقل می‌کنند که روزی به شهری سفر می‌کند تا با قوی‌ترین پهلوانان آنجا مسابقه کشتی بدهد. …

پوریای ولی یکی از پهلوانان معروف دنیاست و ورزشکاران او را مظهر فتوت و مردانگی می‌دانند. نقل می‌کنند که روزی به شهری سفر می‌کند تا با قوی‌ترین پهلوانان آنجا مسابقه کشتی بدهد. او در شب جمعه به پیرزنی برمی‌خورد که حلوا خیرات می‌کند و از مردم هم التماس دعا دارد. پیرزن که پوریای ولی را نمی‌شناخته، جلو آمده و به او هم حلوا داده و می‌گوید حاجتی دارم، برایم دعا کن.
پوریای ولی می‌پرسد: چه حاجتی؟ پیرزن می‌گوید: پسر من قهرمان این شهر است و اکنون قهرمان دیگری از شهری دور آمده تا در همین روزها با پسرم مسابقه بدهد. چون تمام زندگی ما با حقوق قهرمانی فرزندم اداره می‌شود، اگر پسر من زمین بخورد، نه تنها آبروی او می‌رود. بلکه تمام زندگی ما نیز تباه می‌شود و من پیرزن هم از بین می‌روم.
پوریای ولی می‌گوید: مطمئن باش من دعا می‌کنم. سپس پوریای ولی با خودش فکر می‌کند که روز مسابقه چه بکند؟ آیا اگر قوی‌تر از آن پهلوان بود، او را به زمین بزند یا نه؟! بعد از مدتی فکر و خیال به این نتیجه می‌رسد که قهرمان واقعی کسی است که با نفس خود مبارزه کند. لذا تصمیم خود را می‌گیرد.
چون روز موعود فرا می‌رسد، پنجه در پنجه حریف خود افکنده، خودش را بسیار قوی و حریف را خیلی ضعیف می‌یابد. به طوری که احساس می‌کند به آسانی می‌تواند پشت او را به خاک برساند، ولی برای اینکه کسی متوجه نشود، مدتی با او مبارزه کرده و بعد هم به گونه‌ای خودش را سست می‌نماید که حریف، وی را به زمین زده و بر روی سینه‌اش می‌نشیند.
اگرچه این کار برای پوریای ولی که به راحتی می‌توانست حریف خود را شکست بدهد، کار سختی بود؛ اما از اینکه پیروز میدان جهاد با نفس بود، خود را قهرمان واقعی احساس می‌کرد.
رسول اکرم(ص): ان الشدید لیس من غلب الناس ولکن الشدید من غلب نفسه
همانا بدانید که نیرومند و توانا آن کس نیست که بر مردم پیروز شود، بلکه نیرومند و توانا کسی است که بر نفس خود غلبه کند.

برگرفته از کتاب اندرزها و حکایات