دوبیتی های شاعران معاصر

ز دیدارم هنوز او می‌گریزد ز دام چشمم، آهو می‌گریزد دل من مملو از هنگامهٔ عشق دل او از هیاهو می‌گریزد سیروس احمدی‌فر مگر تو سکوت تلخ مردابی مگر تو؟ شعاع زرد آفتابی مگر تو؟ به …

ز دیدارم هنوز او می‌گریزد
ز دام چشمم، آهو می‌گریزد
دل من مملو از هنگامهٔ عشق
دل او از هیاهو می‌گریزد
سیروس احمدی‌فر
مگر تو
سکوت تلخ مردابی مگر تو؟
شعاع زرد آفتابی مگر تو؟
به تن کن جامهٔ سبز بهاران
زمستان رفت در خوابی مگر تو؟
محمدعلی اخوات
گریه!
جهان را هاله‌یی از غم گرفته
چو آتش بر همه عالم گرفته
مگر خورشید ما را سر بریدند؟
به داغ او دلم ماتم گرفته
رحیم زریان
چرخ گردون!
گرفتم جمله سوز و رنج و دردم
گرفتم جمله آه و اشک سردم
هنوز آن مرد میدان تو هستم
بگرد ای چرخ گردون تا بگردم
پرویز فروتن
همسایه مهتاب
بیا همسایهٔ مهتاب باشیم
بیا دل زنده همچون آب باشیم
بیا با درک گلها از سر شوق
برای سبزه‌ها بی‌تاب باشیم

حمید کرمی