ریشه های بداخلاقی در فوتبال

این روزها همه روزنامه های ورزشی و خبرگزاری های مرتبط با ورزش کشور، خیلی راحت و بدون هیچ ترسی خداداد عزیزی را مورد شدیدترین حملات خبری قرار می دهند.خداداد عزیزی همان غزال تیزپای …

این روزها همه روزنامه های ورزشی و خبرگزاری های مرتبط با ورزش کشور، خیلی راحت و بدون هیچ ترسی خداداد عزیزی را مورد شدیدترین حملات خبری قرار می دهند.خداداد عزیزی همان غزال تیزپای فوتبال ایران است که امروز با بداخلاقی های خود کاری کرده که همه به گونه ای دیگر به او نگاه کنند. در این که خداداد عزیزی در ماجرای درگیری و ضرب و شتم خبرنگار «خبر جنوب» بعد از دیدار تیم های مقاومت شهید سپاسی و پیام خراسان مقصر است هیچ شکی نیست، اما در این چند سطر می خواهیم بگوییم که چه شد بازیکن دوست داشتنی فوتبال ایران این گونه بعد از آویختن کفش ها و روی آوردن به جرگه مربیگری تغییر رویه داد و بداخلاق شد.مدت هاست که فوتبال ایران از بداخلاقی ها رنج می برد، اما کسی نمی بیند و اگر هم می بیند به روی خودش نمی آورد.وقتی یک مربی طی سالیان گذشته و حال همه چیز را به باد تمسخر می گیرد و فقط همه می خندند، وقتی به راحتی به زمین و زمان و داور و بازیکن توهین می کند و همه شاد می شوند نباید از خداداد توقع دیگری داشت. وقتی همین آقا طی دو سال گذشته عملا خرافه پرستی را با گذاشتن زغال در جیب مربی تیم حریف و پوشیدن فلان کفش و فلان کت ترویج می دهد و کسی هم جلودارش نیست و تازه به او جایزه سال گل آقا را هم می دهند نباید از دیگران که حکم شاگردان او را دارند توقع بیش از این داشت، راستی تا حالا شده از خود بپرسید که چرا این آقا در استقلال دوام نیاورد؟چون نمی شد بعد از هر باخت جلوی دوربین آمد و با طنز و هجو همه را مجبور کرد تا شکست را فراموش کنند.
بگذریم اینگونه مربیان کم نیستند، اگر کسی طی این سال ها جلوی آن مربی دیگر را در کنار زمین می گرفت تا به بازیکنان لگد و سیلی نزند، تا با حرکات ویژه، خود فوتبال را به سخره نگیرد و یا در مصاحبه های بعد از بازی هر چه دلش می خواهد نگوید امروز شاهد چنین برخوردی از خداداد عزیزی جوان در عرصه مربیگری نبودیم. خداداد و امثال او که ظرفیت کافی را ندارند خیلی زود جذب الگوهای نامناسب می شوند وگرنه داریم امثال امیرقلعه نویی و علی دایی را که چگونه در کارشان موفق شدند بدون این که به کسی توهین کنند یا دنبال کسی به قصد کتک کاری بروند. بله این خانه از پای بست ویران است و آب از سرچشمه گل آلود.
وقتی خودمان جلوی خطا را نمی گیریم و به آن می خندیم باید هم انتظار چنین روزها و رفتارهایی را داشته باشیم، وقتی هر شخص کوچکی بعد از کنار گذاشتن دنیای بازیگری به راحتی سر از نیمکت یک تیم در می آورد و عده ای نوجوان و جوان را زیر نظر می گیرد باید هم اینگونه شود. راستی به این فکر کرده اید خداداد که با مربیان بزرگ کار کرد اینگونه شد، وای به حال آنها که مربی شان امثال وی باشند.

فریدون حسن