پرواز به دنیای سیاست

واژه سیاست در فرهنگ لغات فارسی به مفاهیمی چون اداره کردن امور مملکت، مراقبت امور داخلی و خارجی کشور، اصلاح امور خلق، رعیت داری، مردم داری، پلتیک. در فارسی نیز به معنی عقوبت …

واژه سیاست در فرهنگ لغات فارسی به مفاهیمی چون اداره کردن امور مملکت، مراقبت امور داخلی و خارجی کشور، اصلاح امور خلق، رعیت داری، مردم داری، پلتیک. در فارسی نیز به معنی عقوبت و مجازات بکار رفته است. سیاست علاوه بر این مفاهیم می تواند به معنی حکومت داری و اداره نظام حکومتی نیز باشد و فرد سیاسی نیز به کسی گفته می شود که بینش و آگاهی لازم به امور داخلی و خارجی یک کشور را دارا باشد و به بیانی فردی دانش آموخته و دانش دان در حوزه های علوم سیاسی به حساب آید.
افزون بر اینکه فرد سیاسی باید از دو فاکتور مهم دیگر از قبیل کیّس بودن و یا با کیاست بودن و باهوش بودن نیز برخوردار باشد. سیاست را نه یک پروژه و یا مقوله که باید یک پروسه و گفتمان وسیع دانست. چرا که افرادی که به این دنیا پرواز می کنند، اولین فرود آنها به نقطه¬ی قدرت ختم میشود و چون قدرت یکی از اولین و مهمترین و نتیجه بخش ترین مقوله در حوزه دنیای سیاست است، بنابراین این مهم در خیلی از جوانب اجازه¬ی رویش مردم داری و مردم سالاری و به بیانی گفتمان دموکراسی را نمی دهد.
هر چند سیاسیون بر این واقفند که اولین حرکت سیاست در جهت تعالی و ترقی پایگاه های مردمی و انسانی است. اما مردم در اغلب حکومتها بعنوان یک ابزار در جهت شکل گیری قدرت نقش اول را دارند. لذا سیاست همیشه در دو چهره ظاهر می شود که یکی چهره باطنی است و آن دگر چهره‌ی ظاهری. چهره باطنی می تواند همان ویژگی ها و مفاهیم و مصادیق و اصطلاحات لازم سیاسی باشد که به بیانی از آن به فهم سیاسی و شعور و متانت و درایت سیاسی نیز یاد میشود. چهره ظاهری نیز برگرفته از یکسری تجارب اجتماعی و خلاقیت هایی است که فرد در درون اجتماع برای بقای جایگاه سیاسی خود از آنها استفاده می برد.
به عنوان مثال یک فرد سیاسی در وهله اول باید دارای دید اجتماعی بوده و در ثانی روانشناسی ماهر و خوب باشد و دیگر اینکه باید از یک نوع فرهنگ گونه به گون شدن در جهت پوشش و تعالی اهداف خود در بین محیط اجتماعی بهره مند گردد. یعنی فرد سیاسی در جهت ارائه یک سخنرانی خوب در یک کنفرانس سیاسی نیاز به مولفه هایی دارد که این مولفه ها باید در وجود همان چهره ظاهری فرد سیاسی نمایان شود و نکته مهم اینکه فرد به نحو احسن و اکمل بتواند این مولفه ها را به عموم در آن کنفرانس انتقال دهد.
بنابراین پرواز به دنیای سیاست نیز به مانند دیگر دنیاها نیاز به علاقه¬ی وافر به این مهم و تلاش و کوشش در جهت رسیدن را می طلبد. اما این گفتمان در کشورهای جهان سوم به معنی واقعی اعمال نشده است، و علت آن نیز شاید تداخل و کلافی است که سیاست با یکسری مردم خورده است و همین اختلاط باعث گردیده تا خیلی از مردم بخصوص آنان که فهمی از سیاست هم ندارند، وارد این دنیا شوند و البته اظهارنظر نمایند.
لذا برای افرادی که توانایی و خلاقیت دنیای سیاست را دارند بر آنها در جهت پرواز کردن و فرود آمدن بر بام آن ایرادی وارد نیست، ولی به شرطی که نگاه آنها نگاهی توأمان با حسن و نیت قلبی و برطرف ساختن مشکلات روحی و اجتماعی باشد. اما برای آنانکه پاره ای مشکل سبب تداخل آنها در این حوزه گردیده، طبعاً برای اینگونه افراد چیزی جز ضرر و تلف کردن فقط در جهت پیدایی هنر خود نمی تواند باشد.
بنابراین دنیای سیاست را می توان دنیایی متفاوت با مابقی دنیاها تلقی کرد، چه اینکه
ـ نخست این دنیا نه پدر دارد و نه مادر.
ـ دوم اینکه همیشه باید در مقابل گروه و یا حزب مخالف نمایشنامه ی جدیدی درست کرد.
ـ سوم اینکه تحت هر شرایطی باید از دوست و رفیق فاصله گرفت، چون برای رسیدن به او تکیه آن این موارد معنایی ندارد.
ـ چهارم اینکه حتی خویش را هم در مواقعی باید فدای سیاست خویش کرد، تا نتیجه گرفت.
ـ پنجم آسمان آن نه همیشه آبی است و نه همیشه ابری، بلکه باید هر لباسی را که انتخاب نماید، فرد سیاسی بپوشد.
ـ ششم فرود آن بیشتر از فراز آن است و به همین خاطر است که سیاسیون بیشتر به تقویت فراز آن می پردازند.
ـ هفتم: دیگران را با هر ویژگی ای که داشته باشند نمی بیند، مگر اینکه در اختیار مطلقش باشند.
ـ هشتم : سلامش نه به رنگ صبح است و نه به رنگ غروب. بلکه این شرایط زمانه‌ی سیاست است که رنگ سلامها را انتخاب می کند.
ـ نهم : فرد سیاسی هر چند هم ماندگار و محبوب باشد، ولی یک روزی باید با دنیای سیاست خداحافظی کند.
ـ دهم : شجاعت، صبر، پشت کار، و نترس بودن فرد سیاسی است که هر لحظه باید به انتظار تبادل حیات خود با مرگش باشد.

عابدین پاپی