آموزگار مهربانی ها

زیباترین تصویر زندگی را تو در من آفریدی، زمانی که مرا بر شانه های خسته ات قرار می دادی و من با تمام شیطنت هایم دست های کوچک و پرانرژی ام را در میان موهای سرت گره می کردم و تو با تمام …

زیباترین تصویر زندگی را تو در من آفریدی، زمانی که مرا بر شانه های خسته ات قرار می دادی و من با تمام شیطنت هایم دست های کوچک و پرانرژی ام را در میان موهای سرت گره می کردم و تو با تمام بزرگواری ات می خندیدی.
زیباترین تصویر زندگی را اکنون می آفرینم زیرا تو با تمام مهربانی هایت به من درس هایی را از زندگی آموختی که سال های سال در ذهنم نقش بسته است.
اکنون من نیز پدر شده ام، وقتی با تمام خستگی کودکم را بر شانه هایم می نشانم تا زندگی را از دریچه دیگری به او یادآور شوم، به تو فکر می کنم و لحظه هایی که بر شانه هایت قرار می گرفتم.
اکنون می خواهم به تو و تمام خوبی هایی که به من آموختی سلام کنم.
پدر، دستان پرمهر و شانه های خسته ات تا آخرین لحظات زندگی برای من آموزگار مهربانی ها است.

[پوریا کبیری ]