برادری

یک کبوتر سیاه یک کبوتر سفید در کنار هم با دو قلب گرم با دو دست مهر روی ناودان خانه گلی ما لانه ای درست کرده اند از درخت و سنگ و گل روزها بر زمین آفتابی حیاطمان راه می روند گاه در …

یک کبوتر سیاه
یک کبوتر سفید
در کنار هم
با دو قلب گرم
با دو دست مهر
روی ناودان خانه گلی ما
لانه ای درست کرده اند
از درخت و سنگ و گل
روزها
بر زمین آفتابی حیاطمان
راه می روند
گاه در میان ابر
چون دو نقطه قشنگ
ناپدید می شوند
شب دوباره ناودان خانه گلی ما
از صدای دوستی آن دو یار مهربان
آن سپید و آن سیاه
آن کبوتران
شلوغ می شود
¤¤
آه، ای کبوتر سپید من!
کاش
مردمان روزگار ما
چون تو
یک دل سپید و ساده داشتند
آی کودکان ساده سیاه!
چه می کنید
من دلم برایتان گرفته است.

زنده یاد سلمان هراتی
انتخاب از کتاب: از این ستاره تا آن سیاه. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی