اشعار هوراس

اشعار هوراس و شاعرن معاصر او چندان با شکوه و فیلسوفانه و متصف به صنعت سهل و ممتنع است که شور و ظرافت از آنها پرتو افکنی می‌کند حتی این شکوه در قصاید نیز به چشم می‌خورد. به امر اوگوست …

اشعار هوراس و شاعرن معاصر او چندان با شکوه و فیلسوفانه و متصف به صنعت سهل و ممتنع است که شور و ظرافت از آنها پرتو افکنی می‌کند حتی این شکوه در قصاید نیز به چشم می‌خورد.
به امر اوگوست هوراس منظومه‌ای پرداخت (در وزن هشت هجائی) در آن شاعر همچون فیلسوفی سخن می‌گوید درباره خدا، بشر و غیره.
هوراس مضامینی در هنر شاعری فراهم و بصورت اندرز برای طالبان عرضه نمود و چنین گفته بود: «موضوعی را که درخور قدرت شما باشد انتخاب کنید، اما برحذر باشید که همچون آن کوه داستانی، پس از درد بسیار، موش نزائید کتاب دلخواه آنست که در آن واحد، آموزنده و سرگرمی آور باشد هر که چیز مفید را با چیز دلپذیر درآمیخته باشد، صدای احسنت را برخواهد آورد. از بکار بردن الفاظ جدید یا منسوخ یا بسیار طویل خودداری کنید. تا آن حد که بروشنی کلام بر نخورد، سخن را به اختصار بگوئید، مستقیم و لب مطلب را بکاوید. هنگام سرودن شعر، مپندارید که احساس، کار همه چیز را انجام می‌دهد. راست است که اگر بخواهید خواننده احساسی را درک کند، شما خود باید آن احساس را درک کرده باشید، اگر بخواهی مرا دریابی نخست باید من خود همان را دریافته باشم. اما هنر ادراک نیست بلکه صورت و ظاهر است.
برای آنکه بتوانید صورت هنری را بیافرینید، آثار یونانیان را شبانه روز مطالعه کنید. تقریباً هر چه می‌نویسید پاک کنید، هر «پاره ارغوانی» (خود نمایانه) را قلم بزنید، اثر خود را به نقادان توانا بسپرید و از دوستان خود بپرهیزید. اگر از این خوان‌ها گذشت، هشت سال آنرا به کناری نهید. اگر در آن هنگام فایده فراموشی را در نیافتید، آنرا انتشار دهید، اما بیاد داشته باشید که جز به مرور زمان هرگز بیاد نخواهد آمد: اگر نمایشنامه می‌نویسید، بگذارید نفس نمایش و نه کلمات شما. داستان را نقل و افراد نمایش را تصویر کند. صحنه‌های موحش را نمودار مسازید. از وحدت سه گانه عمل، زمان و مکان پیروی کنید داستان یکی باشد و در مدتی کوتاه در یک محل اتفاق بیفتد. در زندگی و فلسفه مطالعه کنید، چون بدون مشاهده و درک سبک کامل هم چیزی میان تهی است.
از مشرب زنون پیروی می‌کرد چنانچه خود گفته است «پس کیست که آزاد باشد؟» «خردمند، آنکه بر خود چیره باشد، آنکه نه مرگش بترساند، نه فقر نه کند و زنجیر، آنکه تمنیات خود را نهیب می‌زند، بلندپروازی را شماتت می‌کند و بخودی خود کامل است» نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت ترجمه پرویز داریوش جلد هشتم.
با اینکه لامذهب بود مذهب را موعظه می کرد، در اواخر عمر به امراض گوناگون دچار شد و زندگی پررنجی داشت در سال ۸ قبل از میلاد درگذشت.