۱۹ تیر سال ۱۳۴۵ - داستان مخالفت ساواک با سردبیر شدن صالحیار و ریش گرو گذاردن سناتور مسعودی نزد شاه

در این روز در سال ۱۳۴۵ خورشیدی سناتور عباس مسعودی ناشر وقت روزنامه اطلاعات در جمع تنی چند از دبیران میزهای این روزنامه گفت که بالاخره با تعهد شخصی و ریش گرو گذاشتن نزد شاه اجازه …

در این روز در سال ۱۳۴۵ خورشیدی سناتور عباس مسعودی ناشر وقت روزنامه اطلاعات در جمع تنی چند از دبیران میزهای این روزنامه گفت که بالاخره با تعهد شخصی و ریش گرو گذاشتن نزد شاه اجازه گرفته است غلام صالحیار سردبیر روزنامه شود که از یکی دو ماه قبل عملا این سمت را بر عهده داشت ولی ساواک مخالفت می کرد و می گفت چون صالحیار در جوانی کمونیست بوده، مانند کمونیستهای دیگر این عقیده را از دست نداده و تا ابدیت کمونیست است! و استدلال می کرد که یک کمونیست اگر با هفتاد آب هم شستشو داده شود باز کمونیست است.
سناتور مسعودی در یک میهمانی خصوصی دربار، در ملاقاتی اتفاقی از شاه خواست که مانع مخالفت ساواک با این انتصاب شود.
به اظهار مسعودی، شاه پس از شنیدن در خواست سناتور مسعودی همان استدلال ساواک را مطرح ساخته و گفته بود که توده ای توده ای است.این کمونیستها در هر شرایطی نیش خود را می زنند، در لابلای سطور روزنامه کار خودشان را می کنند، اشعار « چه گوارا » را ترجمه و چاپ می کنند اینها در لابلای جملات نیش خود را می زنند. اشعار «چه گوارا» را ترجمه می کنند، در داخل اخبار حوادث بدبختی ها را منعکس می سازند تا بگویند حرفهای من در نطقهایم درست نیست و ... و خبرهای صفحات حوادث را طوری می نویسند که بدبختی مردم و دروغ بودن حرفهای مرا ثابت کنند و ....
مسعودی گفت که سرانجام مسئولیت کارهای صالحیار در آینده را برعهده گرفتم که تعهدی شاق بود و ریش گرو گذاشتم تا طلسم بکشد و مسئله حل شود و این مطالب را هم در جمع شما گفتم که مواظب باشید زیر ذره بین هستید و چار چشمی شمارا می پایند.
کجاست شاه" که ببیند روسها هم که ۷۴ سال در محیط سوسیالیستی پرورش یافته بودند به محض برگشت خوردن ورق،همه چیز را دفعتا به فراموشی سپردند و پا گذاردن بر همه اصولی که به آنان تلقین شده بود به ثروت اندونزی ، به بهای فقر دیگران پرداختند و " یکشبه " برخی از ایشان میلیاردر شدند و هرکس را که بگوید بالای چشمشان ابروست ترور می کنند و آخرین جنایت از این دست؛ قتل «پال خلبنیکوف» روزنامه نگار آمریکایی روس تبار در مسکو در نهم ژوئیه ۲۰۰۴ بود که کتابی درباره «بوریس برزوفسکی» میلیاردر فراری روس نوشته و سرگرم بررسی ثروت بادآورده میلیادر های دیگر روس معروف به «پولدارهای یکشبه» بود. وی به دست آدمکشان حرفه ای و به اصطلاح سازمان یافته یعنی کسانی که کارشان کشتن افراد در برابر دریافت « وجه » است نابود شد.