نگاهی به یک ساز موسیقایی:اینک بالابان و سرنای ما

‌یک ویژگی مهم فرهنگ ایرانی، بومی سازی عناصر پیرامونی و گاه بسیار دور از خویش است. بر این اساس ‌ویلون، فلوت، بلک‌‌ ‌‌Bolek(‌ ‌سازی بادی از خانواده ابوا) و پیانو در بدو ورود به این سرزمین …

‌یک ویژگی مهم فرهنگ ایرانی، بومی سازی عناصر پیرامونی و گاه بسیار دور از خویش است. بر این اساس ‌ویلون، فلوت، بلک‌‌ ‌‌Bolek(‌ ‌سازی بادی از خانواده ابوا) و پیانو در بدو ورود به این سرزمین چنان هویت ایرانی ‌می یابند که علاوه بر رضایت شنوندگان داخلی، اروپائیان مقیم تهران نیز با تعجب می پرسند که این سازها چگونه ‌تا این حد از فرهنگ موسیقی غرب فاصله گرفته اند؟! مثال دیگر، رونق ساز کمانچه در مناطق لر نشین ایران ‌است که به زحمت می توان پیشینه ای ۲۰۰ ساله برای آن دست و پا کرد. ولی اگر از یک لر بپرسند ساز اصلی تو ‌چیست، بلافاصله می گوید کمانچه! و این پاسخ البته بی پشتوانه نیست.
زیرا هنرمند لر، شخصیت متفاوتی از این ‌ساز میهمان ساخته و پرداخته است که هیچ کس نمی تواند منکر هویت کمانچه لری چه از نظر صدادهی، چه ‌ساختار نغمات و چه ساختمان ظاهری ساز باشد. به همین دلیل، به کار گیری ساز بومی بالابان در موسیقی امروز ‌ایران توسط پیشگامانی چون حسین علیزاده، پیمان یزدانیان و حسین حمیدی خیلی عجیب نیست و در واقع استمرار ‌همان جریان بومی سازی فرهنگ پر هاضمه ایرانی است.‌‌‌به طور معمول وقتی کالایی خواهان داشته باشد، تولید آن نیز در همان محل کم کم شکل می گیرد. رونق ساز ‌بالابان در موسیقی چند سال اخیر هم می تواند دلیلی بر روی آوری یک نی ساز به ساخت بالابان باشد.
سید قاسم ‌علوی که برای نی نوازان کشور، نامی آشناست اخیراً ساخت و تولید انبوه بالابان را در تهران آغاز کرده است. ‌علوی بدین منظور سفری به ارمنستان داشته و مشخصات دقیق این ساز را از تولید کنندگان و فروشندگان ارمنی ‌به دست آورده است. او می گوید: "نتیجه ساخته هایم، هم از نظر ظاهر و هم از حیث صدادهی فاصله ای با نمونه ‌های ارمنی ندارد.‌‌"‌بالابان، نامی است که آذری ها به این ساز اطلاق کرده اند. در زبان ارمنی، دودوک خوانده می شود و در مناطق ‌کردنشین ایران به نام نرمه نای می شناسند. این تفاوت نام البته در صدادهی و شخصیت موسیقایی ساز هم خود را ‌نشان می دهد. یعنی علی رغم شباهت بسیار هر سه نوع، به راحتی می توان نوای دودوک ارمنی را با صدای ‌بالابان آذری و نرمه نای کردی تشخیص داد.‌‌‌قاسم علوی علاوه بر بالابان، چند نمونه ساز شهنای هندی هم ساخته است. او می گوید: "بدین منظور نمونه ای از ‌ساز شهنای را از طریق یک نوازنده ایرانی که عازم هند بود، تهیه کردم و با استفاده از همان الگو توانستم چند ‌نمونه بسازم. در آینده نیز قصد دارم نمونه هایی از سرناهای مختلف کشورمان تولید کنم." شهنای که سازی از ‌خانواده سرناست، علی رغم شباهت بسیار زیادش با سرنای ایرانی، در موسیقی هندی شخصیت متفاوتی دارد.
‌‌ ‌علوی می داند که ساز شهنای در موسیقی امروز ایران هنوز جایگاهی ندارد. به همین دلیل ساخت آن را ‌بیشتر تفننی می داند. اما اصرار دارد که انواع سرناهای مناطق مختلف کشورمان را تولید کند. زیرا کاربرد این ‌ساز وحشی در موسیقی‌های امروزی، رو به گسترش است و ذائقه شنوندگان، کم کم چنین صداهای بکری را طلب ‌می کند. وقتی به او گفتم غیر از سرنا، سازی به نام کرنا در استان های فارس، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و ‌چهارمحال و بختیاری با پیشینه ای دست کم ۲۲۰۰ سال همچنان نواخته می شود، با اشتیاق خواهان تهیه نمونه ‌برای تولید آن شد. شاید با تلاش او و دیگر علاقه مندان، در آینده ای نه چندان دور شاهد ارکستری از سازهای ‌وحشی ایران زمین باشیم که صداهایی جدید، ولی در عین حال آشنا به گوشمان برسانند.‌‌‌