روزمرگی اقتصادی

دانش اقتصاد را می توان به اعتبار نوع گزاره های تعریف شده در آن به دو حوزه توصیفی و تکلیفی دسته بندی کرد که در حوزه توصیفی به بررسی روابط موجود در علم اقتصاد پرداخته می شود و طبیعتاً …

دانش اقتصاد را می توان به اعتبار نوع گزاره های تعریف شده در آن به دو حوزه توصیفی و تکلیفی دسته بندی کرد که در حوزه توصیفی به بررسی روابط موجود در علم اقتصاد پرداخته می شود و طبیعتاً از شفافیت و قطعیت فراوانی برخوردار است. در حوزه تکلیفی اقتصاد که محل تلاقی دانش اقتصاد با سایر حوزه های حیات انسانی نیز به حساب می آید، در مورد چرایی و درستی نتایج حاصل از گزاره ها صحبت می شود. به عنوان مثال اگر در حوزه توصیفی صحبت از این است که تورم به کاهش قدرت خرید عمومی می انجامد، در حوزه تکلیفی بحث بر سر این است که آیا این گفته آدام اسمیت که هدف علم اقتصاد به غایت رساندن ثروت است، گزاره یی درست است یا خیر؟ به دلیل نوع گزاره های مطرح در حوزه تکلیفی، این بحث همواره در این حوزه مورد مناقشه است که درستی نتایج مورد نظر از کجا تعیین می شود یا به عبارت دیگر منبع و تعریف راستی و نادرستی اهداف چیست؟ در چنین فضایی است که سایر ساحت های زندگی بشری در کنار ساحت اقتصادی زندگی انسان در تاثیر و تاثری گسترده باهم قرار می گیرند. به دیگر سخن نوع جهان بینی و نگاه بشر به هستی و به خود، در تعیین اهداف وی در ساحت اقتصاد اثرگذار می شود.
یافتن پاسخ های روشن به پرسش های بنیادین در عرصه تکلیفی اقتصاد، ملاک و لازمه، تعیین و قضاوت در مورد اهداف علم اقتصاد است چرا که تنها در صورت مشخص شدن این پاسخ هاست که می توانیم جهان بینی خود را در حوزه اقتصاد اعمال کنیم. ناهماهنگی ها و افت وخیزهای فراوان در حوزه سیاست های اقتصادی کشور ما بیش از هر چیز ریشه در فقر تئوریک در حوزه اندیشه های کلان اقتصادی دارد. نگاه مرحوم آیت الله شهید دکتر بهشتی به اقتصاد از دیرباز آغاز می شود و توجه شان به مسائل انسانی در درجه اول، دینی به طور خاص و اسلامی به طور اخص میدانی است که باید به آن پرداخت.
مرحوم آیت الله شهید دکتر بهشتی نخستین بار سال های ۳۰ تا ۴۰ شمسی به این مسائل رو می کند و شناختی پیدا می کند و می کوشد عمل کند و نیز سعی می کند میدان های کوچک آزمون و خطا پیدا کند.از افراد شاخصی که هماهنگی و سازگاری در نظر و عمل شان را دیده ام مرحوم آیت الله شهید دکتر بهشتی بوده و هرچه جلوتر می روم برای من بیشتر آشکار می شود که چطور کسی که در فعالیت های نظری کار می کند، در عمل گام برمی دارد و تلاش می کند قدم هایی در جهت عملی شدن مباحث نظری بردارد.توجه مرحوم آیت الله شهید دکتر بهشتی به مساله مالکیت، بانکداری و ربا که مشکل امروزی ماست یعنی اشکال پنهان ربا، آن هم ربا نه به عنوان مساله دینی بلکه مساله اقتصادی. نگاه مرحوم آیت الله شهید دکتر بهشتی فراتر از عالم دینی است. آنچه برای من جالب است نگاه طولانی مدت ایشان است که اصلاً به حال محدود نمی شود و مجال نگاه آینده را نمی گیرد. مرحوم شهید بهشتی در این حوزه ها یک انگاره فراگیر ارائه کرده است و بر همان پایه و مبنا که در هر حیطه یی از جمله حیطه علم اقتصاد، نظرات وی حکم نظریه پردازی پیدا می کند.
نیاز امروز جامعه ما، کنکاش بیشتر در راستای ارائه نظرات اقتصادی است تا با کمک این نظرات، سیاست ها و روش های اتخاذ شده از اعواج و بی ثباتی کمتری رنج ببرد. نظریه ها و دیدگاه های شهید بهشتی نمونه بارز اجماع نظر و عمل است. بهشتی با دورنگری خاص خود دهه ها قبل از پیروزی انقلاب با طرح مسائلی همچون مالکیت، ربا، بیمه و مالیات گام مهمی در مباحث اقتصاد دستوری و تئوری های اقتصاد اسلامی برداشت. شهید بهشتی علاوه بر ورود در مباحث کلیدی نظری با اقداماتی مانند ترویج صندوق های قرض الحسنه و فعالیت های اقتصادی دسته جمعی، تلاش کرد موانع و مشکلات اجرای مباحث اقتصاد اسلامی را در مقیاس کوچک بررسی و برطرف کند.
ما الان نسبت به اوایل انقلاب از نظر سطح انباشت سرمایه های انسانی به مراتب در وضعیت بهتری قرار داریم و اگر صادقانه به همان مبانی بحث ها و نظرات بهشتی برگردیم چشم انداز روشن تری خواهیم داشت و این می تواند از برکات بازخوانی اندیشه های شهیدبهشتی باشد. باز هم یادش را گرامی می داریم و از خداوند توفیق می خواهیم ما را ادامه دهنده راه ایشان قرار دهد.


محمدرضا بهشتی