شیوههای بدبینانه تفسیر شکستهای زندگی در قلب افسرده، حس بیچارگی و ناامیدی را تقویت میکند. مدتهاست وجود این تفکر در میان افرادی که در حال حاضر مبتلا به افسردگی هستند شناخته …
شیوههای بدبینانه تفسیر شکستهای زندگی در قلب افسرده، حس بیچارگی و ناامیدی را تقویت میکند. مدتهاست وجود این تفکر در میان افرادی که در حال حاضر مبتلا به افسردگی هستند شناخته شده است. آنچه به تازگی آشکار شده است این است که این افراد که بیشترین احتمال ابتلا به افسردگی را دارند، قبل از افسرده شدن به این نگرش بدبینانه تمایل داشتهاند. این یافته، روزنهای بر ایمنسازی این افراد قبل از ابتلا به افسردگی میگشاید. از تحقیق در زمینه باور افراد به توانایی خود در کنترل آنچه در زندگیشان رخ میدهد شواهد بسیاری به دست آمده است.
برای مثال، توانایی تغییر و تفسیر چیزها در جهت بهتر شدن. این مطلب از طریق قضاوت فرد در مورد خود در قالب عبارتهایی همچون، وقتی در زندگی مشکلی دارم نسبت به اکثر افراد دیگر بهتر میتوانم مشکل خود را حل کنم. وقتی در کارم بیشتر دقت میکنم نتایج بهتری به دست میآورم، مشخص میشود. افرادی که میگویند هیچ کدام از این توصیفهای مثبت بر آنان انطباق پیدا نمیکند، توانایی کمی برای تغییر دادن وضعیت در وجود خود احساس میکنند، این حس بیچارگی در میان افرادی که بیش از همه افسرده هستند بیشتر است. با یاد گرفتن بعضی مهارتهای عاطفی پایهای، شامل نحوه برخورد با آرای مخالف، فکر کردن قبل از عمل کردن، و شاید مهمتر از همه به چالش واداشتن باورهای بدبینانهای که با افسردگی همراهند، مثلاً دانشآموزی که در یک امتحان نمره کمی گرفته و به جای این اندیشه که من به اندازه کافی باهوش نیستم تصمیم بگیرد تا جدیتر درس بخواند. اگر این افراد یاد بگیرند که حالتهای روحیایی همچون اضطراب، اندوه و خشم، حالاتی نیستند که خارج از کنترل افراد وجود آنها را دربر بگیرند، بلکه میتوان از طریق افکار خود، نحوه احساس خویشتن را تغییر داد. از آنجا که مبارزه با افکار افسردگیآور حالتهای روحی ناشی از افسردگی را از میان میبرد، انجام این کار حکم تقویتکنندهای آنی را دارد که به عادت مبدل میشود.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است