روانشناسی عشق

عشق کلمه ایست که در نزد همه ملتها از ارزش بالای برخوردار است و تقریبآ همه آرزوی داشتن آنرا دارند.همه ما از عشق لذت می بریم اما چرا تقریبآ دست نیافتنی است؟چرا هرآنچه به نام عشق …

عشق کلمه ایست که در نزد همه ملتها از ارزش بالای برخوردار است و تقریبآ همه آرزوی داشتن آنرا دارند.همه ما از عشق لذت می بریم اما چرا تقریبآ دست نیافتنی است؟چرا هرآنچه به نام عشق بدست می آوریم خیلی زود از دست می دهیم؟آیا آنچه بدست می آوریم عشق نیست یا ما توان نگهداری آنرا نداریم و یا هر دو؟
عشق بیش از هر چیزی به مراقبت نیاز دارد اما همین مراقبت نیز به توان بسیاربالا نیازمند است.
اما چطور این توان را بدست آوریم:
برای تولد و ساخته شدن انسانی کامل(عاشق)در ابتدا پدر و مادربایدهمدیگر را عاشقانه دوست داشته باشند یعنی در ابتدای تشکیل نطفه و همچنین در ادامه زندگی جنینی و دوره های بعدی زندگی(نوزادی,کودکی و ... ) . موجود تولد یافته ابتدا رابطه با پدر و مادر را تجربه می کند که اگر این رابطهُ ۳ طرفه,مناسب باشد درواقع خشت اول بدرستی بنا نهاده می شود سپس این شخص وارد روابط با برادر و خواهر, فامیل,آشنایان و ... می گردد که درصورت ناقص بودن هر یک از اینها ضربه ای به روح و قلب این شخص وارد می گردد و باعث تجربه های منفی شده تا اینکه فرد به مرحلهُ ازدواج که مهمترین مرحلهُ زندگی اوست میرسد.
اگر مراحل قبلی را به خوبی سپری کرده باشد,این مرحله بدون مشکل چندانی سپری می شود و فرد وارد مرحلهُ کمال زندگی و نهایتِ عشق می گردد,چرا که لیاقت آنرا پیدا کرده و به سادگی آنرا بدست می آورد.
اما چون همه ما دوران رشد خود را ناقص طی می کنیم باید برگردیم و گذشته خود را اصلاح کنیم و خود را از لحاظ درونی و قلبی لایق دریافت عشق کنیم.
● اما چگونه؟