به مسیح اقتدا كن

بایست شبیه شد. اقتدا كرد به مسیح. متخلق شد به اخلاق او و قدیسانی كه راه او رفتند. باید لباس تسلیم و رضا به تن كرد و گوش فراسپرد به آنچه گفته شده است. «در پی این مباش كه بدانی این قول كیست؟» …

بایست شبیه شد. اقتدا كرد به مسیح. متخلق شد به اخلاق او و قدیسانی كه راه او رفتند. باید لباس تسلیم و رضا به تن كرد و گوش فراسپرد به آنچه گفته شده است. «در پی این مباش كه بدانی این قول كیست؟» بایست چشم از مباحثات و مجادلات مطول و بیراه شست. از خلال عبارات و كلمات فرار و آموزه های بیهوده فرارفت و پای در طریق حقیقت نهاد: «بزرگ ترین سفاهت آن است كه از امور سودمند و ضروری غافل بمانیم و از سر عمد به چیز های غریب و زیان آور رو كنیم. بحق كه چشم داریم اما نمی بینیم.» این جان كلام «تشبه به مسیح» است. كتاب كوچكی كه در بیش از پانصد سال تاثیر بی حد و حصری در سراسر قلمرو مسیحیت گذاشته است و در زمره متون دینی مسیحی به شمار می آید.(سال گذشته این كتاب از سوی انتشارات هرمس با ترجمه سایه میثمی و ویراستاری مصطفی ملكیان منتشر شد.) تومان آكمپیس نویسنده كتاب، خود از پارسایان و قدیسان مسیحی است كه تقریباً همه عمر خود را در صومعه گذراند و درویشی و عفاف و كفاف پیشه كرد. او بیش از هر چیز برای هم قطاران خود یعنی قدیسان و عارفان و راهبان و زاهدان می نوشت و هدفش نصیحت و تعلیم آنان بود. توماس كتابش را به چهار بخش تقسیم می كند. دفتر اول توصیه هایی است در باب حیات معنوی. اینكه چگونه می توان با ترك تعلق از زشتی ها و خوبی های دنیوی و هر آنچه به زیستی دنیوی تعلق دارد، قدم در مسیر رستگاری نهاد و راه پیمای جاده تزكیه شد و درون خویش را از خوشی ها و ناخوشی های دنیوی زدود و تشبه جست به مسیح. «چنین می گوید سرورمان آن كسی كه مرا پیرو باشد در تاریكی گام نخواهد زد. با این كلام مسیح ما را توصیه می كند كه اگر طالب بصیرت حقیقی و خلاصی از همه كوردلی ها هستیم، زندگانی و راه و رسم او را پیشه كنیم.»
به باور توماس چه سودی دارد ازبركردن تمامی كتاب مقدس و آگاهی به تعالیم فیلسوفان و قدیسان اگر انسان به وصال خدا نائل نیاید؟ شناخت حقیقی نفس به خود موجب درك نیاز و فقر روح به خدا می شود. در غیر این صورت چه حاصل از آموختن و دانستن دانسته ها؟ «بیهوده است بیهوده، همه چیز بیهوده است.» او روستازاده ای خاضع را كه سر در عبودیت خدا دارد بسی پسندیده تر از اندیشمند متفرعنی می داند كه به مسیر اختران آگاه است ولی روح خویش را به غفلت وامی نهد. دفتر دوم در باب حیات باطنی است. حیاتی كه در آن رهرو مسیح با گذر از نفس خویش به معرفت الهی نائل می شود. دفتر سوم در بیان تسلای باطن است. توماس در این فصل توضیح می دهد كه چگونه می توان با قرار یافتن در مقام مسیح به آرامش خاطر دست یافت و دفتر چهارم در بیان نان و شراب مقدس. او در اینجا به ادای مرتب و مخلصانه عشای ربانی توصیه می كند و آن را پایه و ستون دیگر اعمال و شعائر مسیحی ذكر می كند. «تشبه به مسیح» بیان شیوایی و عشق است؛ زیستن در آستانه محبت و رحمت پروردگار. تاكید توماس بر زندگانی نیك است. او تلنبار كلمات و كتب را _ اگر كه خشیت خداوند در كار نباشد- وقعی نمی نهد و به تقبیح مباحث منطقی خشك و صرف می پردازد. «آخر ما را با اموری همچون اجناس و انواع چه كار است؟» همه چیز در یك كلمه است و یقین با این كلمه حاصل می شود: «او».