خودخواهی، خشونت، جنایت

خود شیفتگی نوعی مشاهده خود است. نوعی دوست داشتن خود و شیوه ای است که انسان خود را چنان فرض می کند که فکر می کند. انسان خود شیفته شخصیت خودش از دیگر انسانها بالاتر می داند. آیا میدانید …

خود شیفتگی نوعی مشاهده خود است. نوعی دوست داشتن خود و شیوه ای است که انسان خود را چنان فرض می کند که فکر می کند. انسان خود شیفته شخصیت خودش از دیگر انسانها بالاتر می داند.
آیا میدانید خودخواهی افراطی ، خشم های فروخورده در دوران کودکی و احساس های حقارت و ناامنی ، برتری جویی و تکبر بیش از حد هنگام برخورد با دیگران وقتی در لحظاتی به شدت فوران می کند ، چه نتایجی به بار می آورد.
هنگامی که صفحات حوادث روزنامه ها را ورق می زنیم گاهی این نتایج را مشاهده می کنیم مانند : « مرگ دردناک فاطمه ، نوزاد ۲۵ روزه » به دست پدر حاکی از خودخواهی شدید پدر هنگام خواب است. او که گریه نوزاد چند روزه را تحمل نمی کند ، با دستان سنگین خود و با یک سیلی ، نوزاد را برای همیشه خامش کرده و به خواب ابدی فرو می برد.
پدری ۳۲ ساله و معتاد که حال و حوصله بازی با پسر شش ساله اش را ندارد ، آنقدر آن طفل را کتک می زند که دیگر وی هرگز نمی تواند از پدر بخواهد که همبازی اش شود. و یا موارد مشابه دیگر که منجر به قتل های فجیع و بی رحمانه میشود.
اینگونه موارد بسیار هشدار دهنده است و ما باید اختلالات شخصیتی را جدی بگیریم و توجه کنیم که اینها قابل درمان هستند و باید برای درمان آنها اقدامات لازم را انجام دهیم و نگذاریم با گسترش احساسات بد دوران کودکی ، خشم ، نفرت و ناکامی ، تمامی وجود انسانها به حدی پر شود که اینگونه فجایع انسانی به بار آید.
آنچه را که « فروید » و « بروئر» ، در هنگام درمان بیماران هیستریک یافتند ، دو ذهن در یک جسم و یا به عبارت دیگر دو بخش جدا در یک ذهن بود که متناقض و گاهی متضاد با هم بودند. به یکی از آنها فرد آگاه بود ولی از محتوای دیگری آگاه نبود و به این ترتیب اولی « ذهن خودآگاه » و دومی « ذهن ناخودآگاه» نام گرفت.